در هر حال همچنانکه تناقض معني کل مورد ادعاي مفسر با معاني اجزاء متن، دليل بر نادرست بودن تفسير است همچنين تناقض معناي مورد ادعاي مفسر، با قرائن خارجيه نيز دليل بر نادرست بودن تفسير است زيرا شناخت قرائن حاليه و خارجيه (زمان صدور متن و زمان تکلم متکلم)، قطعاً در تشخيص مقصود متکلم، دخالت دارد و سهيم است.البته يادآوري يک نکته لازم است که در «اصطلاح عرف جامعه»، به حدس مفسر قبل از اعلان تفسير، هرگز، «پيشداوري» نميگويند بلکه پيشداوري را آنجايي ميگويند که مفسر بر اساس حدسي که با اجزاء متن، ناسازگار است را قبل از بررسي کافي و مقايسه آن با متن، بلافاصله اعلان کند. در هر حال «پيشداوري» در گفتار گادامر به معني همان «حدس ابتدايي مفسر نسبت به معني يا معاني احتمالي متن است» که بعد از تأمّل کافي درباره آن متن، چه بسا آن معني مورد حدس، بخاطر ناسازگاريش با متن، رد شود و احتمال ديگري که با متن سازگار است مورد انتخاب مفسر قرار گرفته و به عنوان معني متن، اعلان گردد.البته هميشه در «فهم متن و پيشداوري ها»، ما از الفاظ متعارف و فرهنگ و سنت موجود در جامعه کمک ميگيريم و در اين جهت با گادامر و غير گادامر، اختلافي نداريم.