قدمي براي شناخت باطن دين
«راسل» در اين گفتارش به ظاهر دين کاري ندارد اما آنچه ميگويد راجع به باطن دين است يعني در تصور راسل(1) اين جمله فوق، قدمي به شناخت درون و باطن دين، برداشته است که مسئله «شناخت اهداف نيک و بد و مسئله ارزش ها» باشد که مورد نظر دين و اخلاق است و انسان با توجه به اين تعريف راسل و تصويرش از دين، نياز به دين و اخلاق را در آن تا اندازه اي درک ميکند.البته تفاوت هايي ميان «اخلاق» و «دين» هست که در جاي خودش روشن خواهد شد که حتي «اخلاق» بدون دين و بدون ايمان بخدا و قيامت هم، در واقع اخلاقي بدون پشتوانه است.اما در هر حال با آنکه راسل در اين جمله فوق اش، قدمي براي معرفي باطن دين برداشته است اما در واقع به يکي از مشخصات دروني دين اقدام کرده نه به تمام آنمشخصات باطن دين
- راسل در کتابش بنام «علم و مذهب» در فصل هفتم پس از آنکه مينويسد زمان تعارض علم و مذهب، سپري شده است، در صفحه بعد چنين مينويسد:(2)«ستريتر» ميگويد که «علم، کفايت نميکند» از يک جهت حقيقتي که «لاپلاس» اشاره نموده است تکرار نموده: «علم نه شامل هنر است و نه محبت و نه ساير عوامل و عواطف ذي قيمت در حيات».1 کتاب علم و مذهب تاليف راسل، ترجمه مشايخي، چاپ تهران، سال 1355، فصل هفتم صفحه 119.2 کتاب علم و مذهب تاليف راسل، ترجمه مشايخي، چاپ تهران، سال 1355، فصل هفتم صفحه 118/119.1