وجود اين نواقص و تحريف ها در «دين مسيحيت تحريف شده» بود که موجب شد بعضي غير آگاهان، دين را منحصر به اخلاقيات و عبادات بدانند و دين (مسيحيت) را براي روش زندگي دنيائي، کافي ندانند و انسان را در آن فراموش شده بدانند و لذا نهضت هاي سکولاريسم و پلوراليسم و اومانيسم بهمين خاطر در ميان اروپائيان مسيحي پيدا شد مثلا اعتقاد به جدايي دين از دنيا در مخالفت با کليسا، از طرف مارسيليو، (پايه گذار سکولاريسم) در مسيحيت (پيدا شد) که اصلاً دين را مربوط به زندگي آخرتي بدانند.در نتيجه از فلسفه دين الهي واقعي که لااقل براي جبران آن دو جهت ضعف در طبيعت بشر است غافل ماندند.