بعضي از ارسطوئيان متوجه اين نکته شدند که يکي ازعلت هاي عمده نسّبيت گرايان هرمنوتيکي اين است که شناخت حسي بشر را از اشياء خارجي شناخت از کنه ماهيت اشياء خارجي نميدانند بلکه شناختي از نمود حسي آنها ميدانند نه شناختي از کنه ماهيت آنها و لذا خيال کردند بازگشت به فلسفه ارسطوئي يعني اينکه تصورات حسي ما همان تصوير صحيح و کامل ماهيت آنها است (که اختلاف تصورات ذهني شان با ماهيت آن موجودات خارجي نه در ماهيت بلکه در وجود آنها است که اشياء خارجي همان ماهيت مورد تصور ما هستند که موجودند در خارج بوجود خارجي اما تصورات حسي ما همان ماهيات اند اما موجود بوجود ذهني) تنها راه حل مشکل نسبيت گرائي است.
نقد
در حاليکه اين ارسطوئيان غافل اند از اينکه «تصورات حسي» از کنه ماهيات اشياء خارجي، حکايت نميکند لذا در جسم در تصور حسي، هيچ خلائي ديده نيمشود در حاليکه جسم از ذرات کوچکي بنام اتم تشکيل شده که خلاء ميان اتم ها بمراتب بيشتر از جرم اتم ها است يعني خلاء ميان اتم ها بيشتر از جرم الکترون و پروتون است و لذا ارسطوي حس گرا، منکر نظريه اتم شده بود که قبل از ارسطو،