ارادة به معني «انتخاب و تصميمي دروني و پيشخود.»
در خداوند هم چنين است كه دو نوع اراده دارد: يكي اراده بهمعني عزم يا انتخاب كه گفتيم در خدا، ازلي است (همچون علم ازلي است) و ديگري اراده ايجاد و اجراء فعل در خارج كه به اراده تكويني معروف است.
در قرآن، «اراده» هم گاهي به معناي «انتخاب»، آمده است، مثل «تُرْيدُونَ الحَيوةَ الدُنيا وَ اللهُ يُريد الاخرةِ». گاهي هم به معناي اراده ايجاد چيزي در خارج است؛ مثل «إِذَا أَرَادَ شَيئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (يس/82) ».
در «انسان» هر دو اراده، از صفات فعل انسان است. از آنججايي كه تصميمجگيري از علم ناشي ميشود و علم انسان هم حادث است، پس تصميم گيري هم در ما حادث است.
اما در «خداوند متعال»، علم خدا، ازلي است و عين ذات او است. او از ازل همه چيز را ميدانسته است. هيچ چيزي را ياد نميگيرد؛ بلكه خوب و غير خوب را از ازل ميدانسته است. او از ازل بر انجام فعل خوب، عزم و انتخاب داشته است. پس عزم و انتخاب هم، ازلي است نه حادث.
آقا ضياء عراقي ره فرموده: روح احكام، اراده خدا است. امر خدا كاشف از اراده خدا است و نهي خدا كاشف از كراهت خداست.
در روايات ما هم آمده است كه خدا پيامبر اسلام را از ازل به پيمبري انتخاب كرده است. يعني انتخاب خدا حادث نيست.
اما ارادة ايجاد و اجراء فعل، (در خدا هم) حادث است. (انتخاب و تصميمگيري، چيزي است دروني. ما تصميم ميگيريم كه با قافلهاي كه چند ماه ديگر