علم، عقل، دین

سید محمدرضا علوی سرشکی؛ مقرر: سیدعباس طباطبائی فر؛ ویراستار: سید محمدرضا حسن زاده طباطبائی

نسخه متنی -صفحه : 396/ 191
نمايش فراداده

متقابل به رأس با هم مساوي است، يا اجتماع نقيض محال است. قانون عليت هم مثل اين موارد قضيه‌اي ضروري است. درك كليت، ضرورت و محال بودن هم مربوط به عقل است.

ثالثاً در انسان كه عاقل‌ترين حيوان يا تنها حيوان عاقل است، علت‌يابي وجود دارد. اگر «قانون‌عليت» يك قانون غريزي بود به انسان اختصاص نداشت. انسان حتي فقط وقتي که رشد عقلي مي‌كند اين «علت‌يابي» در او پيدا مي‌شود. لذا هرچه عاقل‌تر باشد، بهتر به علت اشياء پي مي‌برد. اين نشان مي‌دهد که شناخت قانون عليت، از عقل است. انسان بي‌عقل يا احمق اين را در نمي‌يابد. هرچه عقل انسان بيشتر باشد، بهتر علت‌يابي مي‌كند. بيشتر به آن عمل مي‌كند. اين‌ها نشان مي‌دهد قانون عليت، شهود عقلي است نه فطري غريزي و نه استقرائي.

كانت معتقد است: قانون عليت، فطري (= غريزي) است و به محسوسات اختصاص دارد. صاحب اسفار هم آن را فطري مي‌داند.

بنابر استقرائي كه ارسطو، هيوم و مرحوم شهيد صدر به آن معتقدند، سنخيت هم جزء شرايط عليت دانسته مي‌شود؛ حتي در مورد فاعل مختار و خدا. البته در علت و معلول‌هاي زايشي، هميشه تشابه ميان علت و معلول هست. در علت و معلول‌هاي زايشي، همه به سنخيت ميان علت و معلول معتقدند. اولاد انسان به انسان شبيه است و اولاد هر حيواني به همان نوع حيوان گندم، بوته گندم توليد مي‌كند و بوته گندم، گندم، همچنين دانه و هسته هر نوع گياهي؛ اما عليت در اينجها بر خلاف عليت در انسان است. انسان فاعل مختار