بشري از باستان تا معاصر را توجيه و تفسير نمود. ...
بهمان ترتيبي که در علم فيزيک، «انرژي» عامل اساسي پديده ها است «قدرت طلبي» مانند انرژي، داراي صور گوناگون است، تموّل، ارتش، مهمات جنگي».
اينک عين عبارت هيوم در علت نياز بشر به حکومت:
1ـ اگر هر انسان «فراست کافي» براي درک مصلحت مهمي که او را به رعايت عدالت و برابري، مقيد ميکرد، داشت.
2ـ و از «توانائي کافي براي ثابت قدم ماندن در تبعيت» منظم از مصلحت عمومي و آينده نگري، در مقابله با فريب لذّت و سودمندي زودگذر، برخوردار بود، هرگز چيزي به نام حکومت و جامعه سياسي، وجود نداشت، بلکه هر فردي سر به فرمان آزادي طبيعي اش بود، و در صلح و صفا و سازگاري کامل با ديگران بسر ميبرد. جائي که عدالت طبيعي، في نفسه، مانعي تمام عيار باشد، چه نيازي به قوانين وضعي است؟»
ادعاي انبياء الهي، همين است که بشر از اين دو جهت، ضعف دارد و نياز به جامعه سياسي و حکومتي هم که از همين بشرها، بدون کمک گرفتن از فرستادگان خدا تشکيل ميدهند بخاطر همين، دو جهت ضعف است که هيوم (در نياز به حکومت) به آن، تصريح ميکند.
و اين دو نکته ضعف در طبيعت بشر، ذاتي بشر است و لذا تا ابد بشر بي نياز از حکومت و قوانين صحيح نميشود و همچنانکه ما بعداً بخاطر همين دو جهت ضعف توضيح ميدهيم، هرگز «حکومت و قوانين