فريسيان كه اكثريت يهودياناند به توحيد نزديكتراند كه از فرقه حسيديماند، اما غير فريسيان چنين نيست، مثلاً صدوقيان معتقد به جسمانيت خدا بودهاند و اينك ظاهراً منقرض شدهاند.
همچنين از بررسي عقايد برخي «مسيحيان» ميتوان به دست آورد كه آنان نيز، خدا را مثل يك انساني، تصور ميكنند كه در عرش نشسته و فرمانروائي ميكند با آن كه عرش، مخلوق خدا است و ممكن نيست گفته شود خدا در مخلوقات خودش است. مثل اين كه گفته شود مادر در شكم بچهاش موجود است. (در هر حال نبايد فراموش كرد كه ميان مسيحيان ارتودكس و كاتوليك درباره خداي سوم اختلاف است).
«مسلمانان» غير شيعه هم غالباً تصور ميكنند خدا، مثل انسان است و در عرش نشسته است.(1) همچون پيروان فرقه ظاهريه امثال ابن تيميّه و غيره.
اگر خدا خالق جهان است، چگونه ممكن است خودش هم در داخل جهان، باشد؟ اين معقول نيست؛ زيرا لازم ميآيد جهان يا عرش قبل از خدا باشد تا محل خدا، قرار گيرد و از طرفي ديگر خدا خالق جهان است؛ پس بايد جهان، در ازل نباشد تا خدا آن را خلق كرده باشد. اينكه خدا در عرش است با اين كه خدا خالق عرش، است تناقض داشته و اشكالات ديگري هم دارد.
1 - عقيده مسلمانان شيعه نيز در آخر اين فصل در بخش دوم، بيان خواهد شد.