علم، عقل، دین

سید محمدرضا علوی سرشکی؛ مقرر: سیدعباس طباطبائی فر؛ ویراستار: سید محمدرضا حسن زاده طباطبائی

نسخه متنی -صفحه : 396/ 48
نمايش فراداده

حاسّ و محسوس بالذات و تخيّل كننده با تخيّل را هم به آن افزوده است(1) كه بطلانش روشن‌تر است.(2)

اتحاد نفس تخيل كننده با تخيل

تخيلات، ساخته و معلول ذهن انسان است. چگونه ممكن است انسانِ خالقِ تخيلات و علت آنها، يا خداي خالق مخلوقات و علت آنها، عين وجود معلول خود باشد؟ بطلان اين نظر روشن است. زيرا وجود معلول غير از وجود علت است.

اتحاد حاس و محسوس بالذات

تصورات حسي از برخورد نيروي حس با عامل خارجي به وجود مي‌آيد و (به قول ارسطوئيان) انسان قبول كننده آن است. آيا قابل مي‌تواند عين مقبول باشد؟ آيا دايه ميتواند با بچه يكي باشد؟ بنزين قابل است و كبريت مقبول، آيا اين دو مي‌توانند يكي باشند؟ خير. اين‌ها مقدم بر معلول هستند؛ يعني نفس، غير از تصورات حس است. موجود انديشنده نيز همان تصورات حسي نيست.

و نيز در تصورات عقلي، نيروي عقل، علت تصور است و نفس آن را قبول ميكند. اتحادي بين قابل (نفس) با معقول بالذات (كه مقبول است) نيست.

1 - اسپينوزا در كتاب اخلاق و ملاصدرا در كتاب اسفار (ج3ص313 ـ 314) .

2- بعضي علم انسان به وجود خودش را، مصداق اتحاد عقل و عاقل و معقول بالذات دانستهاند، در حاليكه اين هم غلط است؛ زيرا علم موجود زنده به وجود خودش، اختصاص به انسان بالغ و عاقل ندارد؛ بلكه كودك و حتي حيوانات هم به وجود خود، علم و آگاهي دارند و هر نفس زندهاي به وجود خودش شناخت بيواسطه دارد و اين شناخت جزئي است و هيچ جانداري در اين شناخت، نياز به استفاده از قوه عقل ندارد.