موجودي خارجي ميكند؛ مثل: زيد، انسان و غيره، شکي نيست؛ امّا آيا معني قسم دوم (يعني معني حرفي) هم وجودي در خارج دارد يا خير؟
ارسطوئيان معتقدند «معناي حرفي» بر يك قسم «وجود خارجي»، دلالت دارد، استدلال ارسطوئيان اين است كه اگر معني حرفي هم يك معناي مستقلي مثل اسماء داشته باشد، براي ارتباط پيدا كردن با ساير معاني، باز نياز به يك «وجود رابط» ديگر دارد؛ آن نيز به «وجود رابط» ديگر، و تسلسل به وجود ميآيد؛ در نتيجه اين استدلال، بايد بگوئيم كه «معناي حرفي» نميتواند مدلولي مستقل همچون «مدلول اسم»، در خارج داشته باشد؛ به جز اين كه «وجود رابط» بين موجودات اسمي در خارج باشد.(1)
ميتوان به ارسطوئيان، جواب داد كه اين استدلال شما، لازم اعم است. يعني تنها ميرساند كه معاني اسمي و معاني
1- آقاي مصباح در تعليقهاش بر كتاب نهاية الحكمة، تشكيك در وجود را بر اساس «وجود رابط» پذيرفته است، آخر تعليقة 29. اما در نهاية الحكمة از مرحله دوم در آخر فصل اول آمده است: من الموجود ما وجوده في نفسه و هو المستقل؛ و منه ما وجوده في غيره، وهو الرابط؛ وقد ظهر مما تقدم: أن معني النسبة بين الطرفين، كون وجودها قائماً بالطرفين، رابطاً بينهما (آخر فصل دوم) و يتفرع علي ما تقدم امور: الاول... الثاني: ان من الموجودات الرابطة، ما يقوم بطرف واحد، كوجود المعلول بالقياس الي علته؛ كما ان منها ما يقوم بطرفين، كوجودات سائر النسب والاضافات. الثالث: ان نشاة الوجود لا تتضمن الا وجوداً واحداً مستقلاً، هو الواجب عز اسمه، والباقي روابط و نسب و اضافات.