علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
حرفي، با هم فرق ميكنند. و معني حرفي هرگز معني مستقلي براي خود نيست. اما هرگز اين استدلال، اثبات نميكند همانطور كه «معاني اسمي» بر «موجودي خارجي،» دلالت دارد، «معناي حرفي» هم بر «موجودي خارجي» دلالت داشته باشد؛ بلكه چنانچه ما بيان كرديم، ممكن نيست معني حرفي بر موجودي خارجي، دلالت كند؛ يعني چنانچه گذشت معاني حرفي، نشان دهنده اتحاد دو معني اسمي با هم است، اتحادي مفهومي يا اتحادي خارجي، يعني مصداق بودن يكي از آن دو معني اسمي براي معني ديگر، نه اينكه معني حرفي، حاكي از وجودي در خارج باشد.مثلا در جمله «حمل اولي ذاتي»، مثل «انسان حيوان ناطق است»، كلمه «است» كه معني حرفي است، وظيفهاش «اين هماني» كردن نهاد و گزاره است؛ يعني اينكه اين دو مفهوم «موضوع و محمول»، كه مدلول هر كدام جدا است، يك مَحكي، در واقع و در خارج دارند. اين محمول همان موضوع است. بنابراين در خارج، اين دو، يك چيز هستند. پس از روشن شدن موضوع و محمول، اين دو، يك چيز بيشتر، در خارج نيستند. لذا ديگر وجود رابط در خارج نميخواهند؛ زيرا وجود رابط در نظر ارسطوئيان بين دو موجود خارجي ربط ميدهد. براي همين ارسطوئيان عقبنشيني نموده و گفتهاند: در حمل اولي ذاتي(1) كلمه «است» كه همان نسبت