احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران

ل‍طفع‍ل‍ی‌ ل‍طی‍ف‍ی‌‌ پاکده؛ ت‍ه‍ی‍ه‌‌ ک‍ن‍ن‍ده‌: پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی

نسخه متنی -صفحه : 68/ 38
نمايش فراداده

عناصر سابقه دار حزب دمكرات دانست . وى در تاريخ 17/2/1359 به دليل مخالفت با قاسملو از حزب جدا شد. (150) (سـمـكـو عـليـار) از افـسـران فـرارى ارتـش و از يـاران نـزديـك قـاسـملو بود. او فرماندهى پـيـشـمـرگـان دمـكـرات را در جـنـگ اول كـردسـتـان بـه عـهـده داشـت . در طول جنگ عراق با ايران ، چند بار به عراق سفر كرد و با مقادير زيادى اسلحه به ايران باز گـشـت . عليار مدتى در شهرهاى اشنويه و پيرانشهر فرماندهى پيشمرگان را به عهده داشته است . او در توطئه پادگان پيرانشهر از مهره هاى رابط با حزب دمكرات بود. (151)

3 - اعـضـا:

حـزب دمـكـرات بـه طـور كـلى در مـيـان هـمـه اقـشـار جـامـعـه كـردسـتـان از فئودال و خان گرفته تا كشاورز و دامدار ساده و بى سواد به عضويت پذيرفته بود. شرط عـضـويـت فـقـط داشتن نژاد كردى و يا پوشيدن لباس كردى بود. در ميان اعضاى حزب دمكرات بـرخـى از اعضاى فرارى ساواك و يا ارتش رژيم شاه به چشم مى خوردند. جو كلّى حزب ، جوّ بى سوادى بود.

4 - انشعابها:

مهمترين انشعاب در حزب توسط غنى بلوريان (نفر دوّم حزب ) صورت پذيرفت . ايـن انـشـعـاب كـه در 17/2/1359 بـه وقـوع پيوست ، از گروه هفت نفره زير كه همگى عضو كميته مركزى بودند، تشكيل مى شد:

الف ـ غنى بلوريان ( عضو كميته مركزى حزب دمكرات و دفتر سياسى )

ب ـ احمد عزيزى ( عضو كميته مركزى و مسؤ ول تشكيلات سنندج )

ج ـ فـاروق كـيـخـسـروى ( عـضـو كـمـيـتـه مـركـزى و مـسـؤ ول تشكيلات سقز )

د ـ فـوزيـه قـاضـى ( عـضـو كـمـيـتـه مـركـزى و مـسـؤ ول سازمان زنان حزب )

ه‍ ـ دكتر رحيم سيف قاضى ( عضو كميته مركزى )

و ـ نويد معين ( عضو كميته مركزى )

ز ـ هيمن (معروف به شاعر ملى كرد) ( عضو افتخارى كميته مركزى )

آنها نخستين انشعاب را در حزب دمكرات ايجاد كردند. اينان گر چه نسبت به انقلاب اسلامى نظر مثبتى نداشتند، دلايل انشعاب خود را اين گونه بيان كردند:

( شكى نيست كه وجود جنگ در كردستان بهترين زمينه را براى نفوذ حزب بعث در ايران و ايجاد دسـتجات مزدور مسلح در كردستان فراهم مى آورد. اكنون بيم آن مى رود كه كردستان ايران به طـور كـامـل بـه پـايـگـاه عـوامـل بـعـث عـراق و امـپـريـاليـسـم آمـريـكـا تبديل و توطئه هاى گسترده ترى تدارك ديده شود.

از طـرفـى افـسـران تـعـليـم يـافته در آمريكا و كشورهاى اروپاى غربى ، وابسته به شاه و بـخـتـيـار در خـاك عراق و نزديك مرزهاى ايران متمركز شده واز طرفى ديگر عده اى مزدور مانند سـردار جـاف و شـيـخ مـحـمـد كـربـچـنـد، حـامـد بـيـك و غـيـره كـه بـه اسـلحه بعث عراق مجهزند مشغول عمليات مسلحانه هستند و افسران ارتش به اصطلاح آزاد ايران وابسته به شاه و بختيار بـه كردستان سرازير شده ، جاى خود را در ميان پيشمرگان حزب دمكرات كردستان ايران باز كـرده مـورد اسـتـقـبـال قـرار مـى گـيـرنـد...

مـسـبـّب اصـلى ايـن انـحـرافـات دبـيـر كل عبدالرحمن قاسملو و چند نفر از همفكران وى در كادر رهبرى حزب مى باشند. ) (152) چگونه ؟

1 - بـد رفـتـارى :

حـزب در راه رسيدن به اهداف خود به بدرفتارى با مردم منطقه و زندانيان خود مى پرداخت كه به شرح نمونه هايى از آن مى پردازيم :

الف ـ در خاطرات به دست آمده از يك دمكرات نوشته شده بود:

( نزديكى ظهر بود كه به بزوش [حوالى كامياران ] رسيديم ... در اين روستا هر پيشمرگى يـا كـسى كه وارد مقر حزب شود او را به خانه يكى از اهالى مى برند و به نوبت هر چند روز يـك يـا چـنـد نـفـر بـه خـانه اهل روستا مى روند براى خورد و خوراك . يكى از مسؤ ولان مقر به پـيـشـمـرگى كه لباس ‍ خودش را شسته بود تذكر داد كه چرا لباسهايت را نياورده اى تا من بـه يـكـى از اهـالى بـدهـم بـرايت بشويند مگر نه اين است كه ما براى اينها زحمت مى كشيم ... وقـتـى شـخـصـى از ده ديـگـرى مـى آمـد بـعـد از دسـت بـوسـى مـعـاون مسئول مقر اظهار مى داشت كه ما شرمنده ايم كه چيزى به خدمت نياورده ايم .

... مقر بزوش قالى فرش بود و قاليها را هم مردم روستا نوبتى مى آوردند هر پانزده روز 7 تخته قالى مى