احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران

ل‍طفع‍ل‍ی‌ ل‍طی‍ف‍ی‌‌ پاکده؛ ت‍ه‍ی‍ه‌‌ ک‍ن‍ن‍ده‌: پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی

نسخه متنی -صفحه : 68/ 43
نمايش فراداده

تصوير رو بوسى وى با صدام را پخش كرد. اعضاى منافقين هم به تـدريـج در عـراق مـسـتقر شدند و رجوى سعى كرد با استفاده از نيروهاى سازمان براى رسيدن به اهداف پليد خود ارتش تشكيل دهد.

پـس از مـدّتـى ، انـقلابى ايدئولوژيك (به تعبير خودش ) به راه انداخت و آن ، اين بود كه از مهدى ابريشم چى (از اعضاى مركزيت منافقين ) خواست زنش را طلاق دهد تا او بتواند با فاصله يـك روز بـا او ازدواج كـنـد! رجـوى مـى گـفـت زن ابـريـشـم چـى چـون مـسـؤ ول بخش زنان سازمان شده است ، بنابراين بايد بدون اين كه ايّام عدّه مطلّقه را سپرى كند زن من شود و نام اين زنا را كه موجب حرمت هميشگى مى شود انقلاب ايدئولوژيك گذاشت و بر خلاف دستور صريح قرآن كه مى فرمايد:

( وَالْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِاَنْفُسِهِنَّ ثَلثَةَ قُرُوءٍ ... ) (167) ( و زنان طلاق داده شده به اندازه سه پاكى انتظار مى برند ... ) روز بعد از طلاق با زن ابريشم چى ازدواج كرد و چون قبلاً نيز چند بار ازدواج كرده بود يكى از مطبوعات خارجى او را (رهبر هميشه در حجله ) ناميد.

رجوى به دليل در پيش گرفتن روشهاى ماكياولى و نيز زن بازى ، جاسوسى ، بيرحمى و ... با كيانورى رهبر حزب توده قابل مقايسه است .

3 - اعـضـا:

اعـضاى منافقين افرادى كليشه اى و چشم و گوش بسته هستند كه سالها در محاصره تبليغاتى و آموزشى سازمان كاناليزه شده و به موجوداتى قالبى ، خشك ، خشن ، ضدّ اسلام و ضـدّ روحـانـى تـبـديـل شـده انـد. تـحـصـيـلات آنـهـا بـايـكـديـگـر تـفـاوت قابل توجّهى دارد. بيشتر از اقشار شهرى و دانش آموز مى باشند. از نظر سياسى ضعيف و دچار وابستگى مضاعف تشكيلاتى و سياسيند.

4 - انشعابات :

تا كنون چندين انشعاب در سمخا صورت پذيرفته است كه مهمترين آنها عبارت است از:

الف ـ انـشـعـاب مـيـثـمـى :

ايـن انـشـعـاب تـوسـط لطـف الله مـيـثـمـى در سـال 1356، در درون زنـدان صـورت گـرفـت . رجـوى بـعـدهـا گـفـت كـه او را بـه دليل گرايشهاى راستگرايانه اخراج كرده است .

ميثمى ها (نهضت منافقين ) را به وجود آوردند. اعـضـاى اصـلى ايـن نـهـضـت را سـيـدمـهـدى غـنـى ، مـسـعـود حـقـگـو، مـحـمـد تـوكـل و پـرويـز يعقوبى تشكيل مى دادند. آنها دليل انشعاب را انحراف سمخا از اهداف اوليه خـود عـنـوان كـردنـد. نـهضت منافقين در دوران قائم مقامى آقاى منتظرى بسيار سعى كرد از طريق سـيـدمـهدى هاشمى به ايشان نزديك شود و در اين راه موفقيتهايى نيز كسب كرد كه خوشبختانه بـا روشـن بـينى امام خمينى (ره ) و عزل به موقع آقاى منتظرى از بسيارى توطئه ها جلوگيرى شد.

نهضت منافقين با ولايت فقيه مخالف است و چند بار سعى كرده است تا نظم مجامع مختلف بويژه كـارخـانـجـات را بـر هـم بـزنـد و مـردم را نـسـبـت بـه آيـنـده نـظـام جـمـهـورى اسـلامـى بـدبـين كند. (168)

ب ـ انشعاب پيكار:

از آنجا كه سازمان منافقين قصد داشت در جريان انقلاب اسلامى مجدّداً خود را مـسـلمان نشان دهد و اين امر مطلوب برخى اعضا نبود، آنها از سمخا جدا شدند و در پاييز 1357 سـازمـان (پـيـكار در راه آزادى طبقه كارگر) را تاءسيس ‍ كردند. رهبر آن حسين روحانى بود و اعـضـاى اصلى آن را تقى شهرام ، بهرام آرام ، مصطفى شعاعيان ، تراب حق شناس ، آلادپوش ، عـليـرضـا زمـرديـان ، زيـن العـابـديـن حـقـانـى ، عـلى مـحـمـد تـشـيـد و عـليـرضـا تـشـيـد تـشـكـيـل مـى دادنـد. (169) تـشـكـيـلات ايـن گـروه در اواخـر سال 1360 با دستگيرى بيشتر رهبران و عناصر اصلى اش از هم پاشيد.

چگونه ؟ سـمـخـا از كـثـيـف تـرين و رسواترين شيوه براى رسيدن به اهداف خود استفاده كرد؛ از روابط نـامـشـروع و فـحـشـاء مـفـرط درون سـازمـان تـا انـقـلاب بـه اصـطـلاح ايـدئولوژيـك و از قـتل و غارت و كشتار مردم بى گناه و معمولى تا ترور مسؤ ولين مملكتى (72 تن شهيدان حزب جمهورى اسلامى و شهيدان رجايى و باهنر) و حتى ترور اعضاى ناراضى خودش ؛ از جاسوسى براى صدام تا همكارى رسمى و علنى با امپرياليسم جهانى .

ايـن سـازمـان بـا اسـتـفـاده از شـلوغـيـهـاى روزهـاى نـخـسـتـيـن پـيـروزى انـقلاب ، عناصر