آشنایی با منطق و فلسفه

حسین متفکر؛ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 111/ 73
نمايش فراداده

ثابت و متغيّر

از تـقسيمات اوّليّه و احكام مطلق وجود، تقسيم به ثابت و متغيّر است . اين تقسيم از ويژگى هاى حـكـمـت مـتـعـاليـه و فـلسـفـه صـدرايـى اسـت . ملاّ صدرا آن را در امور عامّه فلسفه اولى بحث و بـررسـى كـرده اسـت . پيش از ملاّ صدرا، به جاى اين مبحث ، مبحث (ساكن و متحرّك ) جاى داشته و فيلسوفان جسم را از حيث حركت و سكون مطالعه مى كرده اند.

كـلمـه هـاى (تـغـيّر) و (تغيير)، از (غير) گرفته شده و به معناى دگرگونى اند و (ثابت ) از (ثبات ) گرفته شده است و اين كلمه به معناى يكنواختى و استوارى است .

تـغـيـير و تحوّل و تغيّر و تبدّل از حقايق مسلّم و روشن طبيعت است . ما شاهد تغيير و دگرگونى در خـود و جهان اطراف خويش هستيم ، متولد مى شويم ، دوره هاى مختلف سنّى را سپرى مى كنيم و سرانجام مى ميريم و هيچ كس در اين حقيقت شكى ندارد و نيز شاهديم كه اشيا از حالى به حالى و از كـيـفـيـتـى بـه كـيـفـيـتـى ديـگـر درمـى آيـنـد. پـاره اى از عـلوم دربـاره ايـن تـغـيـيـر و تحوّل ها و تغيّر و تبدّل ها بحث و بررسى و تحقيق مى كنند و مى كوشند قوانين حاكم بر آن را آشكار سازند.

فـلسـفـه از آن جـهـت بـه تـغـيـّرات و تـبـدّلات طـبـيـعـت مـى پـردازد كـه طـبـيعت نمايشگاه (قوّه و فـعـل ) اسـت و هـر پـديـده طـبـيـعـى ، بـه مـادّه و قـوّه اى كـه حـامـل آن است ، نيازمند است . ارسطو تغيير و تحوّل را به (دفعى ) و (تدريجى ) تقسيم كرده و تغييرات دفعى و آنى را (كون و فساد) و تغيير و تغيّر تدريحى را (حركت ) ناميده است .

1 ـ 3 ـ نظرات گوناگون در ثابت و متغيّر

دربـاره اصـل تـغـيـّر و تـحـوّل اخـتلافى ميان فيلسوفان نيست و همه آن را پذيرفته اند، ولى درباره حركت و كم و كيف حركت ، نظريه هايى گوناگون در تاريخ فلسفه به چشم مى آيد:

(1) نـظـريـه اليـائيـان

ايـن نـظـريـه مـنكر حركت است . مكتب اليائيان يكى از نحله هاى فكرى يـونـان قـديم است . اين گروه پيش از سقراط و افلاطون مى زيسته و معتقد بوده اند كه احساس حـركـت ، نـاشـى از خطاى حسّ و توهّم است . زنون اليايى و پارمنيدس از فيلسوفان اين مكتبند. ايـن نـظـريـه چـون بـا امـور بـديـهـى نـاسـازگـار اسـت ، در طول تاريخ هواخواهى جز اينان نداشته است .

(2) نـظـريـه اءتـمـيـسـم

ايـن نـظـريـه مـطـلق تـغـيـيـر و اصـل حركت را سطحى و عرضى مى داند و معتقد است كه تغيير و حركت در ظاهر اشيا صورت مى گيرد، ولى براساس اشيا، كه همان ذرّات بسيار ريز و تجزيه ناپذير (اتم ) است ، راه نمى يـابـد. ايـن ذرّات كـه يـك سـلسـله جـواهـر جـسـمـانـى انـد، اسـاس جـهان و واقعيت و هويت اشيا را تـشـكـيـل مـى دهـنـد و داراى اشـكال گوناگون ، ولى ابدى و ازلى و تغييرناپذيرند. موجودات گوناگون از گذر اجتماع و تركيب اين ذرّات با روابطى مكانيكى ويژه به وجود مى آيند، ولى از اجـتـمـاع و تـشـكيل موادّ و موجودات هر چند پيچيده ، ماهيتى نو پديد نمى آيد ماهيت اين عناصر و ذرّات تـشـكـيـل دهـنـده اشـيـا، تـغـييرناپذير است . اين نظريه به (نظريه ماشينى ) و (فلسفه مكانيكى ) مشهور است . دموكريت يا ذيمقراطيس از دانشمندان يونان قديم ، بنيانگذار اين نظريه است . در نظر او و تمام دانشمندان پيرو نظريه اتميسم ، ذرات اتم ، كه مادّه اصلى و سنگ بناى جـهـان و انـسـانـنـد، ذاتـاً ثـابـت و تـغـيـيـرنـاپـذيـرنـد و تـغـيـيـر و تـحـوّل آن هـا عـرضـى و مـكـانـى اسـت . از ايـن رو، تـغـيـيـراتـى كـه در جـهان رخ مى دهد، مانند تـغـيـيـراتـى اسـت كـه بـراسـاس ‍ عـوامـل خـارجـى در يـك تـوده سـنـگ رخ مـى دهـد. در شـكـل ظـاهـرى ايـن تـوده سـنـگ تـغـيـيـراتـى بـسـيار پديد مى آيد، ولى ماهيت و هويتش استوار و تغييرناپذير است .