دومين شيوه كه خدا براى نجات بشر، برگزيد، عبارت است از وجود توانا وفعّال وى در جهان و در هر زن و مرد. اين فعّاليّت خدا، به مسيحيان ، اختصاص نيافته است ،بلكه همه افراد بشر از اديان مختلف ، تحت تعليم ، ارشاد و نجات خدا هستند. اين مساءله نزدمسيحيان (عمل فراگير روح خدا) خوانده مى شود. به همين جهت مسيحيان معتقد نيستند كه نجات ،مختصّ آنان است ، بلكه معتقدند براى همه پاسخ دهندگان به نداى خدا كه هر انسانى را مخاطبقرار مى دهد ودر قلب هر مرد و زنى فعّاليّت دارد، نجات ، آماده است .(253)
مسيحيان در بيان فلسفه و دليل چنين اعتقاد پيچيده اى درباره خدا مى گويند: سه گانگى دراعتقاد مسيحيان ، نه يك معادله رياضى يا يك مفهوم فلسفى ، بلكه اساس (تجربه دينىفردى ) آنان است . ما مسيحيان هنگامى كه از طريق دعا و عبادت يا مطالعه كتاب مقدّس و تدبّردر آن يا از طريق نيازهاى روزانه زندگى مسيحى ، با خداى عزّوجلّ تماس مى گيريم ، وى رادر سه حالت وجودى ، تجربه مى كنيم ، زيرا خدا در اعتقاد مسيحيان :
پدرى متعالى است كه ما را آفريده ودر عبادت ودعاهاى خود، رو به سوى او داريم و مى كوشيمطبق اراده او زيست كنيم .
با ما سخن مى گويد و خود را به وسيله عيسى ، آشكار مى كند و عيسى همان است كه مى خواهيممانند او شويم و به وسيله او با پدر، آشتى كنيم .
زنده است و به عنوان روح القدس (254) در ژرفاى وجود ما،عمل مى كند.(255)
آنچه آورده شد خلاصه نظر مسيحيان درباره (توحيد مسيحى ) و توجيه تثليث و سه گانهپرستى است . اينك به برخى تاءمّلات درباره آن مى پردازيم .
گرچه چنان كه مشاهده شد مسيحيان ، اصرار مى ورزند كه تثليث مسيحى همان توحيد خالصبوده و چيزى غير از آن نيست ! ولى اين ، ادّعايى بىدليل و دور از حقيقت است ؛ زيرا تفاوت ميان اين اعتقاد و آن چه تقرير و بيان مى كنند، از زمين تاآسمان بوده و شواهد و دلايل زيادى بر نفى و ابطال اين اقرار و تقريرشان درباره تثليث ،وجود دارد.
اينك برخى از شواهد ودلايل اين كه تثليث غير از توحيد است را مى آوريم .
بررسى و پژوهش درباره پيشينه تاريخى مساءله (تثليث ) و سه گانه پرستى ، نشان مىدهد كه اين عقيده در روزگار بسيار كهن و در ميانملل باستانى دنيا، وجود داشته و ريشه در عقايد بت پرستى و شرك دارد.
اقوام باستانى آريايى نژاد، يعنى ايرانى ها، هيت ها، يونانى ها و رومى ها در روزگاروصل خويش (حدود دو هزار سال پيش از ميلاد) به سه خدا (آلهه ثلاثه ) معتقد بوده اند ؛ و آنها عبارت بودند از: خداى پدر (ديوس پيتار)، كه نزد همه آنملل به (پدر آسمانى ) شهرت داشته است ، خداى مادر، كه به هندى (پريتيوى ماتار) و بهيونانى (گاياماتر) ناميده مى شده ؛ و خداى آفتاب (مهر) كه به نام خداى (ميترا) نام داشتهوبعدها خداى ايرانيان باستان ، شمرده شده است .(256)
در آيين باستانى هندو هم تثليث ، وجود داشته و اسامى آن ها عبارتند از:
1 بَرَهْما، خداى ايجاد كننده .
2 شيوا، خداى فانى كننده و ميراننده .
3 ويشنو، خداى حفظ كننده .(257)
در مصر باستان نيز در باب (تثليث الوهيّت ) انديشه هايى رواج داشته كه بى شباهت بهعقايد مسيحيان درباره تثليث نيست . خدايان اساطيرى سه گانه مصريان عبارتند از:
1 اوزيريس ، خداى پدر، كه ربّ النّوع خورشيد غارب (غروب كننده ) ناميده مى شد.
2 ايزيس ، خداى همسر يا مادر، كه ربّ النّوع آسمان و ماه بوده است .
3 هو روس ، خداى پسر وفرزند، كه ربّ النّوع خورشيد طالع (طالع كننده ) بوده است .(258)
اقوام سامى نژاد ساكن جزيرة العرب نيز به خدايان سه گانه معتقد بوده اند كه به (خداىسه گانه سنتى سامى ) شهرت داشته است . اسامى آن ها چنين بوده است : اللّه (خداىمتعال )، اللاّت (خداى بزرگ مادر) و بعل (خداوندگار، ربّ).