آئینه جام
شمس الدین محمد حافظ، مرتضی مطهری
نسخه متنی -صفحه : 519/ 174
نمايش فراداده
شرمش از چشم مي پرستان باد
جز فلاطون خم نشين شراب96
هر که چون لاله کاسه گردان شد
نگشايد دلم چو غنچه اگر
بس که در پرده چنگ گفت سخن
گرد بيت الحرام خم حافظ
گر نميرد به سر بپويد باز
نرگس مست اگر برويد باز
سر حکمت به ما که گويد باز
زين جفا رخ به خون بشويد باز
ساغري از لبش نبويد باز
ببرش موي تا نمويد باز
گر نميرد به سر بپويد باز
گر نميرد به سر بپويد باز
غزل 263
بيا و کشتي ما در شط شراب انداز97
مرا به کشتي98 باده درافکن اي ساقي
ز کوي ميکده برگشتهام ز راه خطا
بيار زان مي گلرنگ مشک بو جامي
شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
خروش و ولوله در جان شيخ و شاب انداز
که گفتهاند نکويي کن و در آب انداز
مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز