آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 209
نمايش فراداده

غزل 312


  • بشري اذ السلامه حلت بذي سلم آن خوش خبر کجاست که اين فتح مژده داد از بازگشت شاه در اين طرفه منزل است پيمان شکن هرآينه گردد شکسته حال مي‌جست از سحاب امل رحمتي ولي در نيل غم فتاد سپهرش به طنز گفت ان قد ندمت و ما ينفع الندم 6

  • لله حمد معترف غايه النعم5 تا جان فشانمش چو زر و سيم در قدم آهنگ خصم او به سراپرده عدم ان العهود عند مليک النهي ذمم2) جز ديده‌اش معاينه بيرون نداد نم ان قد ندمت و ما ينفع الندم 6 ان قد ندمت و ما ينفع الندم 6

1) چنين است در خ ق ل ي و سودي، نخ س : خوش ، با واو عاطفه)

2) اين مصراع بدون شک ماخوذ است از قول متنبتي:


  • و بيننا لو رعيتم ذاک معرفه ساقي چو يار مه رخ و از اهل راز بود حافظ بخورد باده و شيخ و فقيه هم7

  • ان المعارف في اهل النهي ذمم، حافظ بخورد باده و شيخ و فقيه هم7 حافظ بخورد باده و شيخ و فقيه هم7