آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 217
نمايش فراداده

غزل 322


  • خيال نقش تو در کارگاه ديده کشيدم اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم اميد در شب زلفت به روز عمر نبستم طمع به دور دهانت ز کام دل ببريدم

  • به صورت تو نگاري نديدم و نشنيدم 1) به گرد سرو خرامان قامتت نرسيدم طمع به دور دهانت ز کام دل ببريدم طمع به دور دهانت ز کام دل ببريدم

1) بسياري از نسخ اينجا بيت ذيل را علاوه دارند:


  • اميد خود جنگيم بود بندگي تو جستم هواي سلطنتم بود خدمت تو گزيدم،

  • هواي سلطنتم بود خدمت تو گزيدم، هواي سلطنتم بود خدمت تو گزيدم،