آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 242
نمايش فراداده

غزل 352


  • روزگاري شد که در ميخانه خدمت مي‌کنم تا کي اندر دام وصل آرم تذروي خوش خرام1) واعظ2) ما بوي حق نشنيد بشنو کاين سخن با صبا افتان و خيزان مي‌روم تا کوي دوست و از رفيقان ره استمداد همت مي‌کنم

  • در لباس فقر کار اهل دولت مي‌کنم109 و 110 در کمينم و انتظار وقت فرصت مي‌کنم در حضورش نيز مي‌گويم نه غيبت مي‌کنم و از رفيقان ره استمداد همت مي‌کنم و از رفيقان ره استمداد همت مي‌کنم