آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 286
نمايش فراداده

غزل 403


  • شراب لعل کش و روي مه جبينان بين به زير دلق ملمع کمندها دارند به خرمن دو جهان سر فرو نمي‌آرند دماغ و کبر گدايان3) و خوشه چينان بين112

  • خلاف مذهب آنان جمال اينان بين درازدستي اين کوته آستينان بين دماغ و کبر گدايان3) و خوشه چينان بين112 دماغ و کبر گدايان3) و خوشه چينان بين112

1) چنين است در خ، نخ م ي و سودي: رو مبين و رو ببين- «روي ديدن» کنايه از جانب داري کردن و طرف گيري کردن از کسي باشد امير خسرو گويد:

  • جور رويش بهر که ميگويم روي آن دلرباي مي بيند

  • روي آن دلرباي مي بيند روي آن دلرباي مي بيند

، وکابتي گويد:

  • آنکه گويد روي او خورشيد را ماند هنوز روشنم گرديد کو خورشيد را رو ديده است

  • روشنم گرديد کو خورشيد را رو ديده است روشنم گرديد کو خورشيد را رو ديده است

، جهانگيري و برهان) ، بنابراين پس معني بيت چنين است که اي ملامت گو از بهر خدا جانب داري مکن يعني جانب داري آفتاب را منما و آنرو ببين يعني روي دلبر ما را ببين تا بداني که هزار مرتبه از آفتاب بهتر است، -

2) چنين است در خ ر ، ساير نسخ: آنکه،

3) اين واو را در م س و سودي ندارد،