بهاي نيم کرشمه هزار جان طلبند
حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت
اسير عشق شدن چاره خلاص من است
کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست
صفاي همت پاکان و پاکدينان2) بين114
نياز اهل دل و ناز نازنينان بين113
وفاي صحبت ياران و همنشينان بين
ضمير عاقبت انديش1) پيش بينان بين
صفاي همت پاکان و پاکدينان2) بين114
صفاي همت پاکان و پاکدينان2) بين114
غزل 404
ميفکن بر صف رندان نظري بهتر از اين
در حق من لبت اين لطف که ميفرمايد
آن که فکرش گره از کار جهان بگشايد
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق115
دل بدان رود گرامي چه کنم گر ندهم
من چو گويم که قدح نوش و لب ساقي بوس
کلک حافظ شکرين ميوه نباتيست به چين
که در اين باغ نبيني ثمري بهتر از اين
بر در ميکده مي کن گذري بهتر از اين
سخت خوب است وليکن قدري بهتر از اين
گو در اين کار بفرما نظري بهتر از اين
برو اي خواجه عاقل هنري بهتر از اين
مادر دهر ندارد پسري بهتر از اين116
بشنو از من که نگويد دگري بهتر از اين
که در اين باغ نبيني ثمري بهتر از اين
که در اين باغ نبيني ثمري بهتر از اين
1) چنين است در اکثر نسخ، خ س : عافيت انديش ، و بقرينه « پيش بينان» بدون شبهه عاقبت انديش مناسبتراست،
2) چنين است در اغلب نسخ خطي و چاپي، س : پاک بنيان،