غزل 157 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش
    چنان بزي که اگر خاک ره شوي کس را
    بسوخت حافظ و ترسم که شرح قصه او
    به سمع پادشه کامگار ما نرسد95



  • که بد به خاطر اميدوار ما نرسد
    غبار خاطري از ره گذار ما نرسد
    به سمع پادشه کامگار ما نرسد95
    به سمع پادشه کامگار ما نرسد95



غزل 157




  • هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
    من چو از خاک لحد لاله صفت برخيزم
    تو خود اي گوهر يک دانه کجايي آخر
    از بن هر مژه‌ام آب روان است بيا
    چون گل و مي دمي از پرده برون آي و درآ
    ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
    چشمت از ناز به حافظ نکند ميل آري
    سرگراني صفت نرگس رعنا باشد



  • پاي از اين دايره بيرون ننهد تا باشد
    داغ سوداي توام سر سويدا باشد
    کز غمت ديده مردم همه دريا باشد
    اگرت ميل لب جوي و تماشا باشد
    که دگرباره ملاقات نه پيدا باشد
    کاندر اين سايه قرار دل شيدا باشد
    سرگراني صفت نرگس رعنا باشد
    سرگراني صفت نرگس رعنا باشد



غزل 158




  • من و انکار شراب اين چه حکايت باشد
    تا به غايت ره ميخانه نمي‌دانستم
    زاهد و عجب و نماز و من و مستي و نياز96
    زاهد ار راه به رندي نبرد معذور است
    من که شب‌ها ره تقوا زده‌ام با دف و چنگ
    بنده پير مغانم که ز جهلم برهاند
    دوش از اين غصه نخفتم که رفيقي مي‌گفت
    حافظ ار مست بود جاي شکايت باشد



  • غالبا اين قدرم عقل و کفايت باشد
    ور نه مستوري ما تا به چه غايت باشد
    تا تو را خود ز ميان با که عنايت باشد
    عشق کاريست که موقوف هدايت باشد
    اين زمان سر به ره آرم چه حکايت باشد
    پير ما هر چه کند عين عنايت باشد97
    حافظ ار مست بود جاي شکايت باشد
    حافظ ار مست بود جاي شکايت باشد



/ 519