غزل 415 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزل 415




  • اي پيک راستان خبر يار ما بگو
    با يار آشنا سخن آشنا بگو
    با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو
    گو اين سخن معاينه در چشم ما بگو
    گو در حضور پير من اين ماجرا بگو
    بعد از اداي خدمت و عرض دعا بگو
    شاهانه ماجراي گناه گدا بگو
    با اين گدا حکايت آن پادشا بگو
    بر آن غريب ما چه گذشت اي صبا بگو
    رمزي برو بپرس حديثي بيا بگو
    مي نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو
    مي نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو



  • احوال گل به بلبل دستان سرا بگو
    ما محرمان خلوت انسيم غم مخور
    برهم چو مي‌زد آن سر زلفين مشکبار
    هر کس که گفت خاک در دوست توتياست
    آن کس که منع ما ز خرابات مي‌کند
    گر ديگرت بر آن در دولت گذر بود
    هر چند ما بديم تو ما را بدان مگير
    بر اين فقير نامه آن محتشم بخوان
    جان‌ها ز دام زلف چو بر خاک مي‌فشاند
    جان پرور است قصه ارباب معرفت130
    حافظ گرت به مجلس او راه مي‌دهند
    مي نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو



غزل 416




  • خنک نسيم معنبر شمامه‌اي دلخواه
    دليل راه شو اي طاير خجسته لقا131
    به ياد شخص نزارم که غرق خون دل است
    منم که بي تو نفس مي‌کشم زهي خجلت
    ز دوستان تو آموخت در طريقت مهر
    به عشق روي تو روزي که از جهان بروم
    مده به خاطر نازک ملالت از من زود1)
    که حافظ تو خود اين لحظه گفت بسم الله



  • که در هواي تو برخاست بامداد پگاه
    که ديده آب شد از شوق خاک آن درگاه
    هلال را ز کنار افق کنيد نگاه
    مگر تو عفو کني ور نه چيست عذر گناه
    سپيده دم که صبا چاک زد شعار سياه
    ز تربتم بدمد سرخ گل به جاي گياه
    که حافظ تو خود اين لحظه گفت بسم الله
    که حافظ تو خود اين لحظه گفت بسم الله



غزل 417




  • عيشم مدام است از لعل دلخواه
    اي بخت سرکش تنگش به بر کش
    ما را به رندي2) افسانه کردند
    پيران جاهل شيخان گمراه



  • کارم به کام است الحمدلله132
    گه جام زر کش گه لعل دلخواه
    پيران جاهل شيخان گمراه
    پيران جاهل شيخان گمراه



/ 519