غزل 427 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • حافظ چو طالب آمد جامي به جان شيرين1)
    حتي يذوق منه کاسا من الکرامه



  • حتي يذوق منه کاسا من الکرامه
    حتي يذوق منه کاسا من الکرامه



غزل 427




  • چراغ روي تو را شمع گشت پروانه
    خرد که قيد مجانين عشق مي‌فرمود
    به بوي زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
    من رميده ز غيرت ز پا فتادم دوش
    چه نقشه‌ها که برانگيختيم و سود نداشت
    بر آتش رخ زيباي او به جاي سپند
    به مژده جان به صبا داد شمع در نفسي
    مرا به دور لب دوست هست پيماني
    حديث مدرسه و خانقه مگوي که باز
    فتاد در سر حافظ هواي ميخانه



  • مرا ز حال تو با حال خويش پروا نه
    به بوي سنبل زلف تو گشت ديوانه
    هزار جان گرامي فداي جانانه
    نگار خويش چو ديدم به دست بيگانه
    فسون ما بر او گشته است افسانه
    به غير خال سياهش که ديد به دانه
    ز شمع روي تواش چون رسيد پروانه
    که بر زبان نبرم جز حديث پيمانه
    فتاد در سر حافظ هواي ميخانه
    فتاد در سر حافظ هواي ميخانه



1) چنين است در اغلب نسخ، و بنابرين نسخ جواب «چو» درست معلوم نيست چيست و گويا بتقدير «ميخرد جامي

بجان شيرين» يا چنانکه سودي گويد: «بده جامي بجان شيرين» و نحوذ لک بايد باشد، نسخه آقاي رشيد ياسمي:

حافظ چو طالب آمد ساقي بيار جامي ، و اين نيز گويا اصلاح جديد است براي تخلص از نقيصه مذکور.


/ 519