غزل 436 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • در گوشه سلامت مستور چون توان بود
    آن روز ديده بودم اين فتنه‌ها که برخاست
    عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ
    چون برق از اين کشاکش پنداشتي که جستي



  • تا نرگس تو با ما گويد رموز مستي
    کز سرکشي زماني با ما نمي‌نشستي
    چون برق از اين کشاکش پنداشتي که جستي
    چون برق از اين کشاکش پنداشتي که جستي



غزل 436




  • آن غاليه خط گر سوي ما نامه نوشتي
    هر چند که هجران ثمر وصل برآرد173
    آمرزش نقد است کسي را که در اين جا
    در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد
    مفروش به باغ ارم و نخوت شداد
    تا کي غم دنياي دني اي دل دانا
    آلودگي خرقه خرابي جهان است
    از دست چرا هشت سر زلف تو حافظ
    تقدير چنين بود چه کردي که نهشتي1)



  • گردون ورق هستي ما درننوشتي
    دهقان جهان کاش که اين تخم نکشتي
    ياريست چو حوري و سرايي چو بهشتي174
    چون بالش زر نيست بسازيم به خشتي
    يک شيشه مي و نوش لبي و لب کشتي
    حيف است ز خوبي که شود عاشق زشتي175 و 176
    کو راهروي اهل دلي پاک سرشتي
    تقدير چنين بود چه کردي که نهشتي1)
    تقدير چنين بود چه کردي که نهشتي1)



1) در اين غزل در نسخ مختلفه سه بيت ذيل را يا بعضي از آنها را علاوه دارند:




  • تنها نه منم کعبه دل بتکده کرده
    کلکت که مريزاد زبان شکرينش
    جهل من و علم تو فلک را چه تفاوت
    آنجا که بصر نيست چه خوبي و چه زشتي،



  • در هر قدمي صومعه هست و کنشتي
    مهر از) تو نديد ارنه سلامي جوابي) بنوشتي
    آنجا که بصر نيست چه خوبي و چه زشتي،
    آنجا که بصر نيست چه خوبي و چه زشتي،




/ 519