غزل 13
ميدمد صبح و کله بست سحاب
ميچکد ژاله بر رخ لاله
ميوزد از چمن نسيم بهشت
تخت زمرد1) زده است گل به چمن
در ميخانه بستهاند دگر63
لب و دندانت را حقوق نمک
اين چنين موسمي عجب باشد
بر رخ ساقي پري پيکر
همچو حافظ بنوش باده ناب
الصبوح الصبوح يا اصحاب
المدام المدام يا احباب
هان بنوشيد دم به دم مي ناب
راح چون لعل آتشين درياب
افتتح2) يا مفتح الابواب
هست بر جان و سينههاي کباب
که ببندند ميکده به شتاب
همچو حافظ بنوش باده ناب
همچو حافظ بنوش باده ناب
غزل 14
گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب
1) در نسخه خ) : سرمد. 2) در نسخه خ): افتح.