آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 303
نمايش فراداده


  • زهد من با تو چه سنجد که به يغماي دلم گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده‌ست1) مگر از مذهب اين طايفه بازآمده‌اي

  • مست و آشفته به خلوتگه راز آمده‌اي مگر از مذهب اين طايفه بازآمده‌اي مگر از مذهب اين طايفه بازآمده‌اي

غزل 423


  • دوش رفتم به در ميکده خواب آلوده آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش143 شست و شويي کن و آن گه به خرابات خرام به هواي لب شيرين پسران چند کني به طهارت گذران منزل پيري و مکن پاک و صافي شو و از چاه طبيعت به درآي گفتم اي جان جهان دفتر گل عيبي نيست آشنايان ره عشق در اين بحر عميق گفت حافظ لغز و نکته به ياران مفروش146 آه از اين لطف به انواع عتاب آلوده

  • خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده گفت بيدار شو اي ره رو خواب آلوده تا نگردد ز تو اين دير خراب آلوده جوهر روح به ياقوت مذاب آلوده144 خلعت شيب چو تشريف شباب آلوده145 که صفايي ندهد آب تراب آلوده که شود فصل بهار از مي ناب آلوده غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده آه از اين لطف به انواع عتاب آلوده آه از اين لطف به انواع عتاب آلوده

1) چنين است در خ، ساير نسخ: آلودست،