آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 336
نمايش فراداده


  • گفتي سر تو بسته فتراک ما شود1) با چشم و ابروي تو چه تدبير دل کنم بازآ که چشم بد ز رخت دفع مي‌کند حافظ دگر چه مي‌طلبي از نعيم دهر مي مي‌خوري و طره دلدار مي‌کشي

  • سهل است اگر تو زحمت اين بار مي‌کشي وه زين کمان که بر من بيمار مي‌کشي250 اي تازه گل که دامن از اين خار مي‌کشي2) مي مي‌خوري و طره دلدار مي‌کشي مي مي‌خوري و طره دلدار مي‌کشي

غزل 460


  • سليمي منذ حلت بالعراق الا اي ساروان منزل3) دوست خرد در زنده رود انداز و مي نوش251 ربيع العمر في مرعي حماکم بيا ساقي بده رطل گرانم جواني باز مي‌آرد به يادم مي باقي بده تا مست و خوشدل به ياران برفشانم عمر باقي

  • الاقي من نواها ما الاقي الي رکبانکم طال اشتياقي به گلبانگ جوانان عراقي حماک الله يا عهد التلاقي سقاک الله من کاس دهاق سماع چنگ و دست افشان ساقي252 به ياران برفشانم عمر باقي به ياران برفشانم عمر باقي

1) چنين است در خ و اغلب نسخ ديگر، ق و سودي: سزد

2) يعني اعراض ميکني و روزي ميجوئي ازين خار يعني از من، و دامن کشيدن از چيزي کنايه از خويشتن را دور داشتن از آنچيز باشد بهار عجم)،

3) چنين است در عموم نسخ قديمه، ر م ي : محمل ،

4) براي تفسير حمي رجوع شود بغزل 469،