آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 41
نمايش فراداده


  • دي وعده داد وصلم و در سر شراب داشت امروز تا چه گويد و بازش چه در سر است

  • امروز تا چه گويد و بازش چه در سر است امروز تا چه گويد و بازش چه در سر است


  • شيراز و آب رکني و اين باد خوش نسيم146 فرق است از آب خضر که ظلمات جاي او است ما آبروي فقر و قناعت نمي‌بريم حافظ چه طرفه شاخ نباتيست کلک تو کش ميوه دلپذيرتر از شهد و شکر است

  • عيبش مکن که خال رخ هفت کشور است تا آب ما که منبعش الله اکبر است با پادشه بگوي که روزي مقدر است147 کش ميوه دلپذيرتر از شهد و شکر است کش ميوه دلپذيرتر از شهد و شکر است

غزل 40


  • المنه لله که در ميکده باز است148 خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستي از وي همه مستي و غرور است و تکبر رازي که بر غير نگفتيم و نگوييم شرح شکن زلف خم اندر خم جانان بار دل مجنون و خم طره ليلي بردوخته‌ام ديده چو باز از همه عالم در کعبه کوي تو هر آن کس که بيايد اي مجلسيان سوز دل حافظ مسکين از شمع بپرسيد که در سوز و گداز است

  • زان رو که مرا بر در او روي نياز است وان مي که در آن جاست حقيقت نه مجاز است وز ما همه بيچارگي و عجز و نياز است با دوست بگوييم که او محرم راز است کوته نتوان کرد که اين قصه دراز است رخساره محمود و کف پاي اياز است تا ديده من بر رخ زيباي تو باز است از قبله ابروي تو در عين نماز است از شمع بپرسيد که در سوز و گداز است از شمع بپرسيد که در سوز و گداز است

1 صومعه، خرقه سالوس

2 صلاح و تقوا وعظ، رندي و رباب

3 محجوبين عن لقاء ربّهم

4 خدمت ولّي کامل

5 زنخدان و چاه

6 ؟

7 ناآرامي ايام طلب

8 مي باقي

9 تجلّيات

10 استغناء او از عبادت

11 حسن و عشق