320 [س‍ی‍ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌] داس‍ت‍ان‌ از م‍ع‍ج‍زات‌ و ک‍رام‍ات‌ ام‍ی‍رال‍م‍ؤم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ (علیه السلام)

عباس عزیزی

نسخه متنی -صفحه : 162/ 119
نمايش فراداده

را نيز ديدم كه نشسته بودند و در كنار آنها شخصى را ديدم كه ايستاده و اين قصيده را مى خواند:

لام عمر و باللوى مربع طامسة اعلامها بلقع هنگامى كه جدم پيامبر(ص ) مرا ديد، فرمود: خوش آمدى پسرم على بن موسى الرضا(ع ) بر پدرت على (ع ) سلام كن ، سلام كردم ، سپس فرمود: بر مادرت فاطمه (س ) سلام كن ، سلام كردم ، سپس فرمود: بر دو پدرت حسن و حسين (عليهما السلام ) سلام كن ، سلام كردم .

سپس فرمود: بر شاعر ما، و مديحه سراى ما در دنيا، سيد اسماعيل حميرى سلام كن ، بر او نيز سلام كرد، و در كنار پنج تن (ع ) نشستم ، پيامبر(ص ) به سيد حميرى (مرد ايستاده ) متوجه شد و به او فرمود: آن قصيده اى را كه مى خواندى تكرار كن .

سيد حميرى آن قصيده را خواند (كه مطلعش اين است ):


  • لام عمرو باللوى مربع طامسة اعلامها بلقع

  • طامسة اعلامها بلقع طامسة اعلامها بلقع

ديدم پيامبر(ص ) گريه كرد. وقتى كه شاعر، به اين شعر رسيد:

و راية يقدمها حيدر و وجهه كالشمس اذا تطلع (( و پرچمى نيز هست كه حضرت على (ع ) جلودار آن است ، آن كه چهره اش مانند خورشيد هنگام طلوع ، مى درخشيد )) .

در اين هنگام ، پيامبر(ص ) و فاطمه (س ) و حسن و حسين (عليهما السلام ) گريه كردند.

هنگامى كه سيد حميرى به اين شعر رسيد:


  • قالوا له لو شئت اعلمتنا الى من الغاية و المفرع

  • الى من الغاية و المفرع الى من الغاية و المفرع

(( مردم به او (پيامبر) گفتند: اگر بخواهى به ما اعلام كن كه (دنباله نبوت و مقام رهبرى )، به چه شخصى منتهى مى شود، و پناه مى گيرد )) .

در اين هنگام پيامبر(ص ) دست هاى خود را به طرف آسمان بلند كرد و گفت : (( خدايا! تو بر من و مردم گواه هستى ، كه من به آنها اعلام كردم كه : (( همانا آن شخصى كه (مقام رهبرى ) به او منتهى مى شود و او پناهگاه مردم است ، على بن ابى طالب (ع ) مى باشد )) .

در اين لحظه پيامبر(ص ) با دست اشاره با على (ع ) كرد، كه در محضرش ‍ نشسته بود. امام رضا(ع ) در پايان فرمود: هنگامى كه سيد حميرى ، قصيده خود را به پايان رسانيد، پيامبر(ص ) به من متوجه شد و فرمود: (( اى على بن موسى ، اين قصيده را حفظ كن و به شيعيان ما بگو آن را حفظ كنند، و به آنها اعلام كن كه هر كس آن را حفظ كند و به خواندن آن ادامه دهد، بهشت را در پيشگاه خدا براى او ضمانت مى كنم )) .

پيامبر(ص ) همواره آن قصيده را براى من تكرار كرد، تا آن را حفظ كردم .(308)

267- حق ميهمان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

نقل كرده اند كه مولانا حسن بعد از زيارت كعبه و مرقد حضرت رسول اكرم (ص ) در مدينه به عزم زيارت بارگاه حضرت على (ع ) به عراق رفت و به عتبه بوسى آن آستان شريف مشرف شد و قصيده اى خطاب به روضه مطهر آن امام همام خواند كه مطلعش اين است :