همراه با پیامبران در قرآن

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

نسخه متنی -صفحه : 300/ 161
نمايش فراداده

خوددارى بنى اسرائيل از ورود به سرزمين مقدس

خداوند به موسى فرمان داد تا بنى اسرائيل را به سرزمين مقدس فلسطين برده و در آنجا اسكان دهد. موسى(ع)

نعمت‏هايى را كه خداوند به قوم او ارزانى داشته بود، بدانان ياد آور شد كه خداوند براى هدايت آنان از گمراهى، پيامبران بسيارى برايشان فرستاده و بعد از آن‏كه در بردگى به سر مى‏بردند، آنان را آزاد ساخت و به آنها نعمت‏هاى فراوانى عطا كرد كه مردم زمان خودشان از آن بى‏بهره بودند، بنابراين، وظيفه آنها بود كه در قبال اين نعمت‏ها، خدا را سپاس گفته و دستورات او را با جان و دل پذيرا شوند.

قبل از آن‏كه موسى(ع) از قوم خود بخواهد وارد سرزمين مقدس گردند، پيش‏قراولانى فرستاد تا از وضعيت مردم آن سامان برايش كسب خبر كنند، وقتى آنها برگشتند، بدو اطلاع دادند كه مردم آن ديار افرادى نيرومند و بلند قامت بوده و شهرهاى آنجا بسيار مستحكم است.

بنى‏اسرائيل از اين سخنان بيمناك شده و دستور موسى را در مبارزه و جنگ امتثال نكردند، بلكه به او گفتند:

در اين سرزمين افرادى توانمند وجود دارد كه ما تحمل برابرى با آنها را نداريم، و تا زمانى كه آنها در آن سرزمين هستند، ما هرگز وارد آنجا نخواهيم شد و به مجردى كه آنها آنجا را ترك كردند، ما خواسته شما را لبيك گفته و وارد آن سرزمين خواهيم گشت.

خداى متعال فرمود:

وَإِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذ جَعَلَ فِيكُمْ أَنبِياءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَآتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ العالَمِينَ * يا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ التَّىِ كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلا تَرْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ * قالُوا يإ؛ه‏ه‏ت) مُوسى‏ إِنَّ فِيها قَوْماً جَبّارِينَ وَإِنّا لَنْ نَدْخُلَها حَتّى‏ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنّا داخِلُونَ؛(10)

زمانى كه موسى به قوم خود گفت:

اى قوم، نعمت‏هايى را كه خدا به شما ارزانى داشت به‏يادآريد، آن‏گاه كه پيامبرانى را برايتان فرستاد و شما را به زمامدارى رساند و آنچه را به هيچ يك از مردم نداده بود، به شما عنايت فرمود. اى قوم، به سرزمين مقدسى كه خداوند براى شما مقرر فرمود وارد شويد و واپس‏گرا نباشيد كه از زيانكاران خواهيد بود.

گفتند: اى موسى، در آن سرزمين مقدس، افراد ستمكارى وجود دارد كه تا آنها از آن ديار بيرون نروند، ما هرگز وارد آن نخواهيم شد. و اگر آنها بيرون رفتند، ما وارد آن سرزمين مى‏شويم.

سرگردانى بنى اسرائيل

از آن‏جايى كه در هر جمعيتى افرادى شايسته و نكوكار وجود دارند، از اين رو، دو تن از مردانى كه خداوند به آنان تقوا عنايت كرده بود، به‏پاخاسته و قوم خود را با اين كلمات پند واندرز دارند:

شما از دروازه شهر وارد منازل آنها شويد كه در اين صورت بيم و ترس به‏دل‏هاى آنها راه يافته و شما بر آنان پيروز خواهيد گشت و اگر واقعاً به خدا ايمان داريد، بر او توكل كنيد، ولى بنى‏اسرائيل از پند و نصيحت آنان سر برتافتند و به موسى جمله‏اى گفتند كه از آن بوى سرزنش و سرپيچى و بيم استشمام مى‏شد.

إذهَبْ أنْتَ وَ ربُّكَ فَقاتِلا إنَّا هاهُنا قاعِدُونَ

تو و پروردگارت برويد و بجنگيد و ما اينجا نشسته‏ايم.

و بالأخره، فرجام تلاش‏ها و سفر طولانى موسى اين شد كه بنى اسرائيل از ورود به سرزمين مقدس رو گردان شدند.

موسى پس از اين همه تلاش طاقت فرسا و ارشاد قوم خود و تمرّد و نافرمانى هميشگى آنان چه مى‏توانست بكند؟

آيا راهى جز شكايت به پيشگاه خداوند داشت كه بگويد:

پروردگارا، من جز بر خود و برادرم قدرت و تسلطى ندارم، با عدالت خويش ميان ما و اين فاسقان داورى فرما، خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و به وى اطلاع داد كه از هم اكنون سرزمين مقدس بر آنان حرام مى‏گردد و در بيابان و صحراى سينا چهل سال سرگردان خواهند ماند و نسبت به عملكرد اين افراد كه خارج از فرمان خدايند، اندوهى به خود راه ندهد.

خداى متعال فرمود:

قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِما ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ البابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَعَلى‏ اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ* قالُوا يا مُوسى‏ إِنّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا ههُنا قاعِدُونَ * قالَ رَبِّ إِنِّى لا أَمْلِكُ إِلّا نَفْسِى وَأَخِى فَافْرُقْ بَيْنَنا وَبَيْنَ القَوْمِ الفاسِقِينَ * قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِى الأَرضِ فَلا تَأْسَ عَلى‏ القَوْمِ الفاسِقِينَ؛(11)