ملتى كه در دامان استبداد رشد كند و از ناحيه فرمانروايان خود مورد ظلم و ستم قرار گرفته باشد، اخلاقش فاسد و تباه گشته و خوار و ضعيف شده و به حكم هر حاكم سركش، تندرمىدهند و اگر زمان به درازا بكشد، اين اخلاق به صورت موروثى در آمده و در ژرفاى جانشان رسوخ مىكند.
وضعيت بنى اسرائيل اين گونه بود. ظلم و ستم فراعنه در مصر، سرنوشت و خوى آنها را فاسد كرده و طبيعتاً انسانهايى ذلتپذير و خوار و بيمناك و ترسو بار آمده بودند، تا اينكه موسى(ع) آمد و آنها را براى ورود به سرزمين مقدس، به جهاد و مبارزه دعوت كرد، ولى همان خوى بردگى و ذلتپذيرى آنها سبب شد كه به جهاد و مبارزه نپردازند، به همين دليل قرآن براى ما بازگو مىكند كه خداوند آنها را مدت چهل سال در صحرا سرگردان ساخت:
«قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِى الأَرضِ فَلا تَأْسَ عَلىَ القَوْمِ الفاسِقِينَ».
و اين تنبيهى الهى بود كه خداى جهانيان آنها را بدان گرفتار ساخت تا در صحرا سرگردان شده وانگيزههاى شجاعت و توانمندى و اعتماد به نفس، در آنها رشد يابد و نسل قديمى كه سرسپرده فرمانروايان سركش بوده از بين برود و طعم عبوديّت را بچشد و نسل جديد روى كار آيد تا ميان آزادى نخست و خشونت آن، و عدالت دين و هدايت و ارشاد آن، جمع كند.
خداوند آنها را اين گونه ادب كرد تا بعد از آن بتوانند وارد سرزمين مقدس شوند، وبدينوسيله بر نفسهاى خود مسلط گشته و به سرعت وظايف خود را انجام دهند و از حياتى شايسته و پسنديده برخوردار گردند، ما نيز بايد از اين تربيت الهى درس بياموزيم وبدانيم كه اصلاح و ارشاد ملتها پس از فساد و تباهى آنان، تنها در صورتى ممكن است كه نسل جديدى روى كار آيد و ميان آزادى بدوى و استقلال و خشونت آن، و ميان عمل بهدستورات دين الهى و هدايت و عدالت را مقايسه كند.
بد نيست در اينجا اندكى به جوامع خود كه فساد و تباهى آن را فرا گرفته است بپردازيم:
ملاحظه مىكنيم از مهمترين چيزهايى كه توجه نسل جديد را به خود جلب كرده، فيلمهاى سينمايى و برنامههاى تلويزيون و روزنامهها و مجلّات است، آيا سزاوار است كه ما اين عوامل را ناديده گرفته و آنها را به هوا و هوس توليد كنندگان و كارگردانان و ارباب جرايد بسپاريم كه از آنها براى زر اندوزى و جمع آورى پول استفاده كنند، هر چند امتى را به فساد و تباهى بكشند؟
آيا صحيح است كه ما از فيلمهاى بيگانه و بى محتوايى تقليد كنيم كه يهوديان بر بيشتر شركتهاى سينمايى آنان تسلط دارند؟
و در موضوعات و مشاهده اين گونه فيلمهاى گمراه كننده به روش و شيوه آنها عمل كنيم؟
چرا كشورهاى عربى مسلمان در توليد فيلمهاى سازنده تشريك مساعى به خرج نداده و از توليد فيلمهاى بى محتوا و ضد اخلاقى جلوگيرى به عمل نمىآورند؟
چرا كشورهاى عربى بر فيلمهاى خارجى كه هرزگى و بيهودگى و بىبندوبارى و تباهى و فساد را ميان نسل جوان منتشر مىكنند، نظارت شديد و مناسب ندارند؟
چرا حكومتهاى عربى، درهاى مؤسسات مطبوعاتى و جرايدى را كه كارهاى زشت و نارواى مردم را من تشر ساخته و در اين راستا از فحشا و منكرات بهرهبردارى مىكنند نمىبندند؟
جرايدى كه براى جلب هوسبازىهاى مردم از يك سو و از طرف ديگر براى رونق بازار تجارت در نخستين صفحات خود عكسهاى سكسى و زشت را به چاپ مىرسانند.
چرا كشورهاى عربى، برنامه رقصهاى شرقى و بيگانه را، كه احساسات مردم را تهييج مىكند، از برنامههاى تلويزيون ممنوع اعلام نمىكنند؟
رقصى كه هدفى جز تهييج شهوتهاى حيوانى به خصوص بين جوانان ندارد، و از اين طريق زيانهاى سهمگينى بر آنها و شيوه رفتارشان وارد مىشود؟
و چرا از فيلمهاى پليسى كه در آنها قتل و كشتار و جُرم و خيانت فراوان به چشم مىخورد و در اذهان برخى از جوانان، جنون و سرقت و خيانت ايجاد مىكند، جلوگيرى نمىشود؟
چرا حكومتهاى عربى در برابر سيل مُدهاى وارداتى از خارج كه اعضا و اندام زنان را نمايان مىسازد و هيچ يك از اديان الهى آن را نمىپسندد، نمىايستند؟
مُدهايى كه عواطف واحساسات جوانها را شعلهور ساخته و فكر و انديشه آنان را از درس و كار و تلاش سودمند براى خود و ملّت منحرف مىسازد.
آيا معناى تمدن همين است؟...
بايد گفت: اين بخشى بيمار و گنديده از تمدن است كه جامعه را به بدترين بلاهاى خانمانسوز تهديد مىكند.