علامتى كه به واسطه آن برباردارى همسر خود آگاه گردد، اين خواهد بود كه مدت سه روز نمىتواند با مردم سخن بگويد و چيزى را جز با اشاره دست يا چشم و يا حركت دادن سر و امثال آن، نمىتواند بدانان بفهماند.
زكريا سه روز بدين منوال گذراند، چه اينكه خداوند به او دستور داده بود در مدت اين سه روز خدا را زياد ياد كرده و در صبح و شام او را تسبيح گويد؛ زيرا وى هر چند توان سخن گفتن با مردم را ندارد، ولى مىتواند عبادت نموده و خدا را تسبيح گويد.
خداى متعال فرمود:
يا زَكَرِيّا إِنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيّاً * قالَ رَبِّ أَنّى يَكُونُ لِى غُلامٌ وَكانَتِ امْرَأَتِى عاقِراً وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الكِبَرِ عِتِيّاً * قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئاً * قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلّاتُكَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيّاً * فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ المِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيّاً؛(3)
اى زكريا، ما تو را به پسرى بهنام يحيى مژده مىدهيم، و قبلاً كسى را به اين اسم نناميدهايم.
عرض كرد:
پروردگارا، چگونه من صاحبِ فرزند مىشوم، در صورتى كه همسرم نازاست و من پيرى سالخوردهام.
فرشته گفت:
خداوند فرمود:
اين كار بر من آسان است و من خودت را از نيستى به هستى آوردم.
عرض كرد:
پروردگارا، برايم نشانهاى قرار ده.
فرمود: نشانهات اين باشد كه سه روز با مردم سخن نگويى. وى از محل عبادت خارج و نزد مردم رفت و خداوند به آنان وحى كرد كه صبح و شام به ذكر و تسبيح خدا بپردازيد.
فَنادَتْهُ المَلائِكَةُ وَهُوَ قائِمٌ يُصَلّى فِى المِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّداً وَحَصُوراً وَنَبِيّاً مِنَ الصّالِحِينَ * قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِى غُلامٌ وَقَدْ بَلَغَنِىَ الكِبَرُ وَامْرَأَتِي عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ* قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلّا تُكَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَةَ أَيّامٍ إِلّا رَمْزاً وَاذكُرْ رَبَّكَ كَثِيرا وَسَبِّحْ بِالعَشِىِّ وَالإِبْكارِ؛(4)
سپس فرشتگان زكريا را كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود، ندا كردند كه خداوند تو را به ولادت يحيى مژده مىدهد، چه اينكه او نبوت عيسى را تصديق مىكند و خود فردى پيشوا وپارسا و پيامبرى از شايستگان است، عرضه داشت:
پروردگارا، چگونه من صاحب فرزندى شوم در صورتى كه پير و سالخورده گشتهام و همسرم نيز نازاست: گفت:
چنين است كار خدا، هر عملى را بخواهد انجام مىدهد.
عرض كرد:
پروردگارا، برايم نشانهاى مقرر فرما، فرمود:
نشانهات اين است كه مدت سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگويى، و پروردگار خويش را صبح و شام بسيار ذكر و تسبيح بنما.
اراده الهى تحقق يافت و همسر زكريا(ع) باردار شد، پس از پايان مدت حمل، يحيى متولد گشت، خداوند به وى موهبتهاى بزرگى بخشيد، از جمله به او هوشمندى و خوش فهمى عنايت كرد و به او دستور داد تا تورات را بخواند و با عزمى راسخ به دستورات آن عمل نمايد و از همان كودكى به وى بينشى عطا كرد كه توان درك و فهم دين و احكام آن را داشته باشد و از رحمت وافر خويش به او نفسى رؤوف و قلبى مهربان عنايت كرد و او را از پليدىها پاكيزه گرداند و پرهيزكار و فرمانبردار خدا قرار داده و در مدت زندگى مرتكب گناهى نشد و به پدر و مادر فوقالعاده نيكى و احسان مىنمود.