همراه با پیامبران در قرآن

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

نسخه متنی -صفحه : 300/ 4
نمايش فراداده

اين پيامبران و فرستادگان، دانش خود را به وسيله عقل و حواس و به روش‏هاى گوناگون، مانند الهام، شنيدن مستقيم ازفرشته‏اى به صورت انسان، رؤياى صادقه و ديگر حالات روحى -كه غير از پيامبر كسى آنها را درك نمى‏كند- دريافت مى‏كنند.

اين شيوه آموختن كه برخلاف روش‏هاى معمولى است، وحى خوانده مى‏شود.

تفاوت پيامبر و رسول

نبوت گاهى در محدوده شخص پيامبر است كه در اين صورت وى را پيامبر مى‏گويند، و گاهى مقرون به دستورات و سير و سلوك گروهى از مردم است كه در اين حالت دستورات ياد شده را «رسالت» و صاحب آن دستورات را «رسول» مى‏نامند.

بنابراين هر رسولى نبىّ است، ولى هر نبيىّ رسول نيست.

امكان وجود پيامبران

فلسفه‏هاى مادى، شبهات زيادى بر اصل نبوت وارد ساخته و وجود پيامبران را نفى و درنتيجه جهان ماوراء الطبيعه را انكار كرده‏اند، ولى پژوهشگرى كه حقيقت نبوت را بررسى كند، وقايع تاريخى ثابت و قانع كننده‏اى را در برابر خود مى‏بيند كه جاى هيچ گونه شك و ترديدى را براى او باقى نمى‏گذارد.

امروزه در بيشتر نقاط جهان اديانى وجود دارد كه پيامبران بى شمارى مردم را به آن اديان دعوت كرده‏اند و ميليون‏ها نفر در زندگى مادى و معنوى خويش احكام آنها را به كار مى‏بندند.

اين اديان در جزئيات احكام خود با يكديگر اختلاف دارند، ولى در اصل دعوت و اعتقادات از قبيل اعتقاد به يگانگى خدا و جهانِ پس از مرگ -كه هر انسانى پاداش كار نيك دنيايى خويش را مى‏بيند- با يكديگر سازگارند.

اين شمول و عموميت به طور قطع و يقين بر اين امر دلالت دارد كه نبوت، نياز روحى تمام بشريّت است، به‏ويژه آن كه در گذشته به جهت فاصله زياد و غير قابل پيمودن بين كشورها، مردم با يكديگر آشنايى نداشتند و چون وسايل ارتباط جمعى مانند راديو و تلويزيون، مجلات، روزنامه‏ها، پُست، مراسلات و ديگر وسايل آن گونه كه امروزه هست وجود نداشت، از اين رو ارتباطى نيز ميان ملت‏ها برقرار نبود.

اديانى كه تاكنون وجود داشته و صدها ميليون نفر پيرو آنها هستند، خود گواهى بر وجود نبوّتند؛ زيرا تمام اين اديان از نبوت سرچشمه گرفته‏اند و دينِ بدون پيامبر وجود ندارد.

الهام يا شعور حيوانات

نبوّت، امرى دور از عقل و خرد نيست؛ زيرا در جهان امروز، برخى از موجودات داراى شناختى غير از راه حواس و جداى از عقل هستند كه آن عبارت است از:

الهام حيوانات.

جانورشناسان به وجود شعور خاصى در برخى از حيوانات ريز اعتراف كرده‏اند، ازجمله: جستجوى غذا، يا ساختن خانه‏ها و نگهدارى تخم‏هاى خود، كه از تصور انسان خارج است.(2)

بنابراين زمانى كه اين واقعيت‏هاى علمى مورد قبول دانشمندان است، از خِرَد به دور نيست كه خداوند عدّه‏اى از انسان‏ها را [براى ابلاغ دين‏] به وحى خود اختصاص دهد و آنچه را بخواهد -بدون شيوه آموزشِ معمول ميان بشر- بدان‏ها بياموزد.

روان‏شناسى كنونى

دانش امروزى به جهانى ماوراءالطبيعه و مستقل از مادّه اعتراف دارد و اين امر، جواز اعتبار نبوّت و وحى را براى ما صادر مى‏سازد. دكتر مسمر، دانشمندِ آلمانى،در سال 1770م.

خواب مغناطيسى (هيپنوتيزم) را كشف و به تجربه ثابت كرد كه انسان، تنها ابزارى مادّى نيست، ولى در بردارنده روحى است كه به هيچ وجه با مادّه سنخيت ندارد و تا زمانى كه عمل طبيعى بدن از كار نيفتاده است، بر انسان تسلط دارد و اين عقل باطنى و روح انسان است كه بالاتر از عقل ظاهرى است و به جهان فرا طبيعى ارتباط دارد.