ولى اين حقايق ثابت، بر همه منكران پيروز شد و علم نيز آن را به رسميت شناخت و در نتيجه ثابت شد كه
انسان، به اين جسمِ حيوانى منحصر نبوده و موجودى است كه با دارا بودن قواى پيچيده و درونى و برتر و با
درجاتى متفاوت، به جهان ماوراى طبيعت اتصال و ارتباط دارد و اين ارتباط روحانى ميان نفس بشرى و جهان
ماوراى طبيعت، نشانگر اين است كه خداوند ارواحى را كه ارتباطشان با جهان ماوراى طبيعت زياد بوده،
برگزيده است تا به وسيله آنان اعتقادات قلبى و تعاليم اخلاقى را -كه بندگانش بايد بدان عمل كنند و به
مصلحت آنان است- به آنان وحى كند.در پايان قابل يادآورى است كه رؤياى صادقه نيز از حقايق شناخته شده و از اسباب وحى است كه خداوند به
واسطه آن، پيامبرانش را راهنمايى كرده است. برخى، رؤياى صادقه را مشاهده كرده و دانشمندان نيز به
وجود آن اعتراف و اذعان داشتهاند.
ويژگىهاى نبوت
نبوت، موهبتى الهى است كه خداوند آن را به هر كدام ازبندگانش كه بخواهد، عنايت مىكند. اين موهبت باانديشه و خرد به دست نمىآيد و اكتسابى نيست و همچنين به وسيله كثرت طاعت و بندگى و يا بهصورت
وراثت حاصل نمىشود؛ بلكه اين افتخار، گزينشى خدايى براى برخى از بندگان بوده و جز با الهام الهى و
توفيق او، نمىتوان بدان دست يافت:اللَّهُ يَصْطَفِى مِنَ المَلائِكَةِ رُسُلاً وَمِنَ النّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ؛(3)خداوند از فرشتگان و انسانها، فرستادگانى برمىگزيند، بهراستى كه خدا شنوا و بيناست.إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلىَ العالَمِينَ؛(4)به راستى خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر تمام جهانيان برگزيد.دعوتى كه پيامبران بدان قيام كردند ناشى از هوش و ذكاوت ايشان و به خاطر رنجى بود كه از وضعيت اسفناك
جامعه خود مىبردند، نه به خاطر احساسات لطيف و حساس آنها هر چند آنان از هوش و ذكاوت و احساس فوق
العادهاى برخوردار بودند، امّا هيچ يك از اين عوامل، به تنهايى آنان را به حركتِ توان فرسا براى
اصلاح جامعه وا نداشت، بلكه كارهايى را كه انجام مىدادند، برخاسته از وحى و رسالت بود.به همين سبب
ايشان هرگز با فلاسفه، حكما، رهبران، مصلحان و نوابغ مقايسه نمىشوند:يُنَزِّلُ المَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ
أَنْذِرُوا أَنَّه لاإِلهَإِلّا أَنَا فَاتَّقُونِ؛(5)فرشتگان را با پيام وحىاى كه از أمر اوست بر هركس از بندگانش بخواهد فرو مىفرستد كه هشدار دهيد
معبودى جز من نيست، از كيفر من بيمناك باشيد.به همين دليل فرستاده خدا هرگز تسليم هواى نفس نمىشود... و رسالت خويش را بر وفق اوضاع اجتماعى، به
اجرا نمىگذارد.خداوند به فرستادهاش، حضرت محمد(ص)، فرمان داد كه به مردم بگويد:قُلْ ما يَكُونُ لِى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِى إِنْ أَتَّبِعُ إِلّا ما يُوحى
إِلَيَّ؛(6)مرا نشايد كه از نزد خود قرآن را تغيير دهم، و جز از آنچه كه بر من وحى مىشود پيروى نمىكنم.
جهان شمولى رسالت
رسالت الهى شامل تمام افراد بشر است؛ زيرا خداوند، پروردگار جهانيان است نه خداى يك ملّت خاص.وَلَقَدْ بَعَثْنا فِى كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَن اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوتَفَمِنْهُمْ مَنْ هَدىَ اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ؛(7)تحقيقاً در هر امتى فرستادهاى برانگيختيم كه خداى يكتا را بپرستيد و از پرستش طاغوت بپرهيزيد،
خداوند برخى از آنها را هدايت كرد و برخى به ورطه گمراهى افتادند.اين برخلاف عقيده يهود است. آنان منكر اين بودند كه خداوند هر كس از بندگانش را كه بخواهد مشمول نعمت
و رحمت خويش مىگرداند. آنان نبوت را ويژه خود مىدانستند؛ گويى ساير انسانها آفريدگان خدا
نيستند.