حفظ جان پيامبر(ص) - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حفظ جان پيامبر(ص)

در بين افرادى كه براى دستيابى به جايزه به جستجوى پيامبر پرداختند مردى به نام «سراقة بن مالك بن
جعشم» بود كه فردى از قريش به او اطلاع داده بود كه سه نفر را با چشم خود ديده كه به سمت مدينه در
حركتند.

سراقه مردى قوى هيكل و در شجاعت معروف بود، و بى‏آن‏كه كسى در جريان قرار گيرد زره به تن كرد و بر
مركب خويش سوار شد و به تعقيب آن سه نفر پرداخت تا شايد محمد(ص) را بين آنان بيابد و به جايزه نايل شود.

ابوبكر سوارى را غرق در سلاح ديد كه به آنان نزديك مى‏شد، از اين صحنه به وحشت افتاد، ولى رسول
اكرم(ص) با اطمينان به حركت خود ادامه داد و پيوسته در دعا و نيايش بود و از تلاوت قرآن باز
نمى‏ايستاد و در حالى كه سراقه به سرعت به سوى آنان مى‏آمد، اسبش او را به زمين كوبيد، وى از جا
برخاست و تلاش كرد مجدداً خود را به آنان برساند و آن‏گاه كه خيلى نزديك رسيده بود، بار دوم نيز
پاهاى اسب او تا زانو به زمين فرو رفت و سراقه را به جاى دور دستى پرتاب كرد كه با سلاح خود درهم
غلتيد.

سراقه اين وضع را به فال بد گرفت و پى برد كه در اين كار با شكست مواجه خواهد شد و با خود گفت:

محمد(ص) دعوت خود را علنى ساخته و پيروز خواهد شد. از اين رو از آنها امان خواست و از رسول خدا(ص) تقاضا
كرد امان‏نامه‏اى برايش بنويسد تا نشانه‏اى ميان آنان باشد. پيامبر اكرم(ص) به عامر بن فهيره دستور
داد تا امان‏نامه‏اى براى او نوشت و وى آن را گرفت و از همان راهى كه آمده بود بازگشت.

بعد از آن‏كه
سراقه از تعقيب پيامبر ناكام شد، كسانى را كه قصد تعقيب رسول‏خدا(ص) داشتند به اشتباه مى‏انداخت و
بعد از آن‏كه واقف شد پيامبر(ص) وارد مدينه شده است،
ماجراى خود و پيامبر را براى مردم نقل كرد.

ورود به قبا

خبر هجرت نبى اكرم(ص) به گوش مردم مدينه رسيد و آنها هر روز صبح تا آفتاب سوزان ظهر منتظر مقدم آن حضرت
مى‏ماندند و بعد از آن‏كه در آن روز از تشريف‏فرمايى حضرت مأيوس مى‏شدند، به خانه‏هاى خود باز
مى‏گشتند.

رسول خدا(ص) مدت هشت‏روز در بيابان سوزان راه پيمود تا به منطقه‏اى به نام «قبا» در شش ميلى مدينه
رسيد و گروه زيادى از ياران حضرت به دليل بيمى كه بر جان پيامبر از ناحيه دشمنان داشتند، مسلحانه به
استقبال آن حضرت آمده بودند.

پيامبر اسلام(ص) بر بنى عمرو بن عوف وارد شد و بيش از ده روز نزد آنان اقامت گزيد و در اين فاصله رسول
خدا نخستين مسجد در اسلام را بنا كرد كه به مسجد قبا معروف است، و قرآن به اين مسجد اشاره مى‏كند.

لَمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ رِجالٌ
يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهِّرُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرِينَ؛(5)

و مسجدى كه از روز نخست براساس تقوا بنا شد، سزاوارتر است كه در آن به نماز بايستى. در آن مردانى وجود
دارند كه علاقه‏مندند پاك و پيراسته باشند و خداوند پاكان را دوست دارد.

و پيامبر اسلام با ياران خود در بناى اين مسجد تشريك مساعى داشت.

سخنرانى پيامبر(ص)

رسول گرامى اسلام(ص) سپس در روز جمعه در حالى كه يارانش پيرامون وى گرد آمده بودند قبا را به قصد
مدينه ترك گفت و هنگام ظهر بدان‏جا رسيد و درمحل سكونت بنى‏سالم بن‏عوف در منطقه‏اى به نام
«رانوانا» نزول اجلال فرمود و نماز جمعه را در آنجا اقامه كرد و براى مردم چنين خطبه خواند:

«حمد و سپاس خدا را سزد، او را سپاس مى‏گويم و از او درخواست كمك و يارى دارم، به آمرزش او اميد بسته
و از او هدايت مى‏طلبم، ايمان بدو آورده و به وى كفر نمى‏ورزم.

با هركس كه به انكار او برخيزد دشمنى
خواهم كرد و گواهى مى‏دهم كه جز خداى يگانه معبودى نيست و محمد بنده و فرستاده اوست كه او را در
برهه‏اى از آمدن پيامبران، و وجود اندكِ علم و دانش و گمراهى مردم، در گذشت زمان ونزديكى رستخيز، با
مشعل هدايت و نور و پندواندرز به سوى مردم فرستاد. كسى كه از خدا و رسول او پيروى كند، هدايت و كسى كه
نافرمانى آنان كند منحرف گرديده و به گمراهى سختى دچار گشته است.

/ 300