حفظ جان پيامبر(ص)
در بين افرادى كه براى دستيابى به جايزه به جستجوى پيامبر پرداختند مردى به نام «سراقة بن مالك بنجعشم» بود كه فردى از قريش به او اطلاع داده بود كه سه نفر را با چشم خود ديده كه به سمت مدينه در
حركتند.سراقه مردى قوى هيكل و در شجاعت معروف بود، و بىآنكه كسى در جريان قرار گيرد زره به تن كرد و بر
مركب خويش سوار شد و به تعقيب آن سه نفر پرداخت تا شايد محمد(ص) را بين آنان بيابد و به جايزه نايل شود.ابوبكر سوارى را غرق در سلاح ديد كه به آنان نزديك مىشد، از اين صحنه به وحشت افتاد، ولى رسول
اكرم(ص) با اطمينان به حركت خود ادامه داد و پيوسته در دعا و نيايش بود و از تلاوت قرآن باز
نمىايستاد و در حالى كه سراقه به سرعت به سوى آنان مىآمد، اسبش او را به زمين كوبيد، وى از جا
برخاست و تلاش كرد مجدداً خود را به آنان برساند و آنگاه كه خيلى نزديك رسيده بود، بار دوم نيز
پاهاى اسب او تا زانو به زمين فرو رفت و سراقه را به جاى دور دستى پرتاب كرد كه با سلاح خود درهم
غلتيد.سراقه اين وضع را به فال بد گرفت و پى برد كه در اين كار با شكست مواجه خواهد شد و با خود گفت:محمد(ص) دعوت خود را علنى ساخته و پيروز خواهد شد. از اين رو از آنها امان خواست و از رسول خدا(ص) تقاضا
كرد اماننامهاى برايش بنويسد تا نشانهاى ميان آنان باشد. پيامبر اكرم(ص) به عامر بن فهيره دستور
داد تا اماننامهاى براى او نوشت و وى آن را گرفت و از همان راهى كه آمده بود بازگشت.بعد از آنكه
سراقه از تعقيب پيامبر ناكام شد، كسانى را كه قصد تعقيب رسولخدا(ص) داشتند به اشتباه مىانداخت و
بعد از آنكه واقف شد پيامبر(ص) وارد مدينه شده است،
ماجراى خود و پيامبر را براى مردم نقل كرد.
ورود به قبا
خبر هجرت نبى اكرم(ص) به گوش مردم مدينه رسيد و آنها هر روز صبح تا آفتاب سوزان ظهر منتظر مقدم آن حضرتمىماندند و بعد از آنكه در آن روز از تشريففرمايى حضرت مأيوس مىشدند، به خانههاى خود باز
مىگشتند.رسول خدا(ص) مدت هشتروز در بيابان سوزان راه پيمود تا به منطقهاى به نام «قبا» در شش ميلى مدينه
رسيد و گروه زيادى از ياران حضرت به دليل بيمى كه بر جان پيامبر از ناحيه دشمنان داشتند، مسلحانه به
استقبال آن حضرت آمده بودند.پيامبر اسلام(ص) بر بنى عمرو بن عوف وارد شد و بيش از ده روز نزد آنان اقامت گزيد و در اين فاصله رسول
خدا نخستين مسجد در اسلام را بنا كرد كه به مسجد قبا معروف است، و قرآن به اين مسجد اشاره مىكند.لَمَسْجِدٌ اُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ رِجالٌ
يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهِّرُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرِينَ؛(5)و مسجدى كه از روز نخست براساس تقوا بنا شد، سزاوارتر است كه در آن به نماز بايستى. در آن مردانى وجود
دارند كه علاقهمندند پاك و پيراسته باشند و خداوند پاكان را دوست دارد.و پيامبر اسلام با ياران خود در بناى اين مسجد تشريك مساعى داشت.
سخنرانى پيامبر(ص)
رسول گرامى اسلام(ص) سپس در روز جمعه در حالى كه يارانش پيرامون وى گرد آمده بودند قبا را به قصدمدينه ترك گفت و هنگام ظهر بدانجا رسيد و درمحل سكونت بنىسالم بنعوف در منطقهاى به نام
«رانوانا» نزول اجلال فرمود و نماز جمعه را در آنجا اقامه كرد و براى مردم چنين خطبه خواند:«حمد و سپاس خدا را سزد، او را سپاس مىگويم و از او درخواست كمك و يارى دارم، به آمرزش او اميد بسته
و از او هدايت مىطلبم، ايمان بدو آورده و به وى كفر نمىورزم. با هركس كه به انكار او برخيزد دشمنى
خواهم كرد و گواهى مىدهم كه جز خداى يگانه معبودى نيست و محمد بنده و فرستاده اوست كه او را در
برههاى از آمدن پيامبران، و وجود اندكِ علم و دانش و گمراهى مردم، در گذشت زمان ونزديكى رستخيز، با
مشعل هدايت و نور و پندواندرز به سوى مردم فرستاد. كسى كه از خدا و رسول او پيروى كند، هدايت و كسى كه
نافرمانى آنان كند منحرف گرديده و به گمراهى سختى دچار گشته است.