همان قدرت و نيرويى كه آدم را بدون پدر و مادر آفريد، عيسى را نيز بدون پدر به وجود آورد. من تو را به
سوى خداى يگانه كه شريك ندارد فرا مىخوانم و از تو مىخواهم هميشه مطيع و فرمانبردار او باشى و از
آيين من پيروى نمايى.ايمان به خدايى آورى كه مرا به رسالت خود مبعوث فرمود. هان، من پيامبر خدا هستم
و پسر عمويم و جمعى از مسلمانها را نزدت فرستادم ... شما و تمام لشكريان و هوادارانت را به سوى خداى
عزيز دعوت مىكنم. من رسالتم را ابلاغ كردم و پند و اندرز دادم، پند مرا بپذير، درود بر پيروان
هدايت».و نيز آن حضرت نامههايى به همين مضمون به مقوقس، بزرگ قبطيان و به پادشاه مصر و نصاراى نجران و
پادشاهان عمان و به همه سران كشورهايى كه در آن زمان در همسايگى جزيرة العرب مىزيستند ارسال داشت.
اطمينان به پيروزى
قابل ملاحظه است نامههايى كه رسول اكرم(ص) به سران كشورها فرستاد، در زمانى بود كه هنوزتسلط كاملبر جزيرةالعرب پيدا نكرده بود، ولى اطمينان آن حضرت به وعده پيروزى كه خدا به او داده بود، و اينكه
اين اسلام بر تمام اديان ديگر در زمان او غلبه خواهد يافت، از جمله انگيزههايى بود كه حضرت را به
انجام اين كار وا داشت، و وعده الهى در اين آيه شريفه كه پس از پيمان صلح حديبيه نازل گشته تجسّم
يافت:هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَدِينِ الحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ
كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّه شَهِيداً؛(1)او خدايى است كه رسول خدا را با هدايت و دين حقّ فرستاد تا آن را بر ساير اديان پيروز گرداند، هر چند
مشركان خرسند نباشند.اسلام بر كليه كشورهايى كه پيامبر(ص)، فرستادگان خويش را بدانجا اعزام كرد، استيلايافت. مدتى بيش
از ده سال بعد از رحلت آن بزرگوار، آيين اسلام بر همه اديانى كه در زمان آن حضرت وجود داشتند غلبه
يافت. ترديدى نيست، محقق شدن اين وعده الهى از بزرگترين دلايلى است كه قرآن وحى الهى بوده و حضرت
محمد(ص) در ادعاى نبوت خويش صادق بوده است.
دعوت اصلاح طلبانه
اسلام آيين جهانى بوده و مربوط به يك گروه و دسته خاص نيست. دين آمده تا بهطور كلى بدعتهايى را كهدر آيين الهى وارد شده از بين ببرد، به همين دليل مىبينيم كه پيامبر(ص) در نامه خود به هرقل، به اين
آيه قرآن كه مشخص كننده وظيفه رسالت اسلام است، استشهاد مىنمايد:قُلْ يا أَهْلَ الكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَبَيْنَكُمْ أَلّا نَعْبُدَ
إِلّا اللَّهَ وَلا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَلا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ
اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ؛(2)بگو اى اهل كتاب، بياييد و از كلمه حقّى كه ميان ما و شما يكسان است، پيروى كنيم كه به جز خدا را
نپرستيم و چيزى را با او شريك قرار ندهيم و بعضى از ما برخى ديگر را به جاى خدا به ربوبيت تعظيم نكنيم
و اگر سر برتافتند، شما بگوييد گواه باشيد كه ما مسلمانيم و تسليم امر خداييم.در اين آيه، اهل كتاب (يهود و نصارا) به توحيد و يگانه پرستى، كه همان عقيده مشترك بين اديان الهى است
فرا خوانده شدهاند. توحيد حقيقى منصفانه و عادلانه است و بين مؤمنين تساوى قائل بوده و متكفل است
تا عقايد همه را از خرافات و گمراهىها منزه و پاك گرداند، چه اينكه آفريدگارى جز خدا نيست و
ديگران در خور پرستش نيستند، خواه پيامبر باشند يا دانشمند.اين عقيده مطلق توحيد و خداپرستى است كه
انسان را از پرستش برخى به بعضى ديگر رهايى بخشيده و مانع برترى طلبى برخى بر بعضى ديگر مىشود؛
زيرا همگى آنها بندگان يك خدايند و معبودى جز او ندارند.