سرگذشت پيامبران و هدف از آنها - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سرگذشت پيامبران و هدف از آنها

هدف از سرگذشت پيامبران

از مهم ترين علل و اسباب روانى كه قرآن كريم در زمينه بحث و مناقشه با مخالفين خود و مژده به رضوان
الهى، پرهيز از گناه و معصيت و در تشريح پايه و اساس رسالت اسلام و اهداف آن و آرامش قلب پيامبر و
ياران وى و دلالت بر حقانيّت نبوت آن حضرت مطرح كرده، همان سرگذشت پيامبران است.

آن‏گاه كه حضرت محمد(ص) اين سرگذشت‏هاى جالب از پيامبران پيش از خود را با اين بيان و شرح مستدل
مى‏آورد -در حالى كه وى پيامبرى بود كه خواندن و نوشتن نمى‏دانست و نزد دانشمندان يهود و نصارا و
ديگران درس نخوانده بود- با اين كار، بزرگ‏ترين دليل را بر وحى الهى كه آورده، ارائه مى‏داد. برخى
از آيات در مقدمات و يا در پايان بعضى از سرگذشت‏ها به اين هدف اشاره دارد.

خداى سبحان خطاب به رسول
خويش حضرت محمد(ص) مى‏فرمايد:

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ القَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذا القُرْآنَ وَإِنْ
كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الغافِلِينَ؛(1)

ما بهترين سرگذشت‏ها را با وحى قرآن برايت بازگو نموديم، هرچند پيش از آن توجه نداشتى.

تِلْكَ مِنْ أَنباءِ الغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَلا قَوْمُكَ مِنْ
قَبْلِ؛(2)

آن سرگذشت از اخبار غيبى است كه ما آن را به تو وحى كرديم، تو و پيروانت قبلاً از آن آگاهى نداشتيد.

چنان كه هدف از يادآورى سرگذشت پيامبران، بيان اين معناست كه تمام دين [به طور كامل‏] از زمان نوح(ع)

تا دوران رسول اكرم(ص) از نزد خداى متعال است و تمام كسانى كه به فرستادگان الهى ايمان آورده‏اند، يك
امت بوده و خداى يكتا، پروردگار همه آنهاست.

بنابراين، ميان اديان آسمانى، يهودى، مسيحى و اسلام جدايى نيست، بلكه همه آنها از يك سرچشمه سيراب
مى‏گردند و هر پيامبر رسالتى را آورد كه متمّم و مكمّل رسالتِ پيامبر قبل از خود است.

خداى متعال
حضرت محمد(ص) را مورد خطاب قرار داده و مى‏فرمايد:

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصّى‏ بِهِ نُوحاً وَالَّذِى أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَما
وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَمُوسى‏ وَعِيسى‏ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا
فِيهِ؛(3)

از امور دين آنچه را به نوح سفارش و آنچه را به تو وحى كرده‏ايم و آنچه را به ابراهيم و موسى و عيسى
سفارش كرده‏بوديم، براى شما نيز مقرّر داشتيم كه دين را به‏پاداشته و در آن تفرقه ايجاد نكنيد.

شيوه قرآن در بيان سرگذشت‏هاى آن

آن‏گاه كه قرآن به بيان سرگذشت پيامبران و ديگران مى‏پردازد، ملاحظه مى‏كنيم كه «مواد سرگذشت‏ها
را از حوادث تاريخ و وقايع آن برمى‏گيرد، ولى آن را به گونه‏اى مؤدبانه ارائه داده و به نحوى عاطفى
جلوه مى‏دهد؛ مفاهيم را تشريح و اهداف را تثبيت مى‏كند و به واسطه آنها آن چنان تأثير دلپذيرى در
جان‏ها دارد كه عاطفه و وجدان را برمى‏انگيزاند»(4)، و آن را از حيطه تاريخى بيرون و وارد عرصه دينى
مى‏كند.

بنابراين، با توجه به هدفى كه قرآن دارد، «صحيح نيست كه عنوان شود [چرا قرآن‏] همه زواياى سرگذشت را
بيان نكرده و يا وقوع آن را پيوسته و به طور مرتب و منظم، بيان نداشته و يا اين‏كه درك سرگذشت قرآنى
براى كسانى كه از منبع ديگرى بر آن آگاهى نداشته باشند، بس دشوار است؛ زيرا، قرآن براى تحقق اهدافِ
تهذيب و پند و اندرز خود، فرازهايى را از داستان برمى‏گيرد و گاهى داستان را به طور مفصل بيان
مى‏كند، كه از آغاز تا انجام، اجزاى آن مرتبط به يكديگر و پيوسته و هماهنگ است.

آن‏گونه كه در سوره
يوسف(ع) ملاحظه مى‏كنيم. بيشتر اوقات بخشى از داستان را به اين دليل برمى‏گيرد كه هدفش محقق شود و
گاهى قرآن به جهت معروف بودنِ داستان، تنها بدان اشاره‏اى گذرا داشته و بدين وسيله از بيان آن به
نحو طولانى اجتناب ورزيده است.

/ 300