انواع معجزات
پيامبران چند نوع معجزه داشتهاند، از جمله معجزات طبيعى، مانند بيرون جستن آب از سنگ. در اين رابطهگفتنى است زمانى كه پيروان موسى(ع) از او درخواست آب كردند، آن حضرت عصاى خويش را به سنگى زد و آب از
آن سنگ بيرون جهيد. از ديگر معجزات طبيعى، سايه افكندن ابر بر بنىاسرائيل در بيابان تيه است.همچنين شكافته شدن رود نيل و كنار رفتن آب براى عبور حضرت موسى(ع) و بنىاسرائيل و فرار از فرعون از
ديگر معجزات طبيعى است.از ديگر انواع معجزات، اخبار غيبى است؛ حضرت عيسى(ع) قوم خود را از آنچهكه مىخوردند و آنچهذخيره
مىكردند آگاه كرد. برخى از معجزات، امورى مخالف قوانين طبيعت بوده؛ مانند آتشى كه كافران براى
سوزاندن حضرت ابراهيم(ع) افروختند و خداوند آتش را بر آن حضرت سرد و سالم قرار داد. همچنين معجزاتى
كه به طور اتفاقى و به اندازه نياز به وجود مىآمد.حكمتِ الهى چنين اقتضا كرد كه معجزه هر پيامبرى مطابق با امورى باشد كه رايج ميان مردم زمان خودش
بوده، تا براى تأييد فرستادهاش و اثبات رسالت وى، رساتر باشد؛ مانند معجزه حضرت عيسى(ع) كه مردگان
را [به اذن خدا] زنده مىكرد، زيرا يهود، منكر وجود روح بودند و نيز معجزه حضرت موسى(ع) كه عصاى او به
صورت اژدهايى در آمده و تمام ساز و برگ جادوگران را بلعيد، چرا كه مصريان در آن دوران، در جادوگرى
سرآمد بودند.به طور كلى معجزاتى را كه پيامبرانِ قبل از حضرت ختمى مرتبت(ص) آوردند، از همين قبيل
بوده است، چون انسانهاى آن روز چندان رشد فكرى نكرده بودند كه دلايل عقلى، آنها را قانع سازد و
راهى جز پذيرش امور خارق العاده نداشتند كه با بروز آن، انديشه آنها را خيره و مبهوت سازد و
انگيزهاى باشد كه آنان را به صدق نبوت پيامبران وا دارد.
معجزه رسول اكرم(ص)
معجزات، پيوسته بدين شيوه بود تا آن كه بشريّت به رشد و كمال عقلى خويش رسيد و اراده خداوند تعلقگرفت كه رسالت عامه را توسط حضرت محمد(ص) فرو فرستد. از اين رو وى را به وسيله قرآن كه معجزه عقلى
جاودان است مورد حمايت خويش قرار داد.قرآن، با شيوه خاص و بلاغت خود و هدايت و علوم و معارفى كه در
بردارد معجزه بود و حضرت محمد(ص) به وسيله آن عرب را به مبارزه طلبيد تا يك سوره مانند آن را بياورند،
امّا آنان عاجز وناتوان گشتند، در حالى كه اعراب در فصاحت شهره بوده و در فنون سخنورى مهارت داشتند.معجزه رسول اكرم(ص) از ساير معجزات گذشته متمايز بود؛ زيرا قرآن، معجزهاى ماندنى است و در طول
روزگار در دسترس هر پژوهشگر و هر حقيقت جويى، جاودان مانده است، در حالى كه معجزات ديگر پيامبران،
حوادث و وقايعى بوده كه با سپرى شدن آنها كسانى كه در زمان پيامبران بودهاند آنها را ديدهاند، و
كسانى كه پس از آنان آمدهاند، آن معجزات را مشاهده نكردهاند، بلكه براى آنها نقل شده است، و اين
خود سبب ضعفِ تأثير آنهاست، به ويژه امروزه كه نسبت به اديان شبهات فراوانى وجود دارد.به همين دليل، ديدگاه اسلام در باره معجزات، اين است كه مردم را از درخواستِ آنها منصرف نموده و آنان
را به دقّت و انديشه درموضوع رسالت اسلام و هدايتِ متبلور در قرآنكريم واداشته است. برخى از اهل
ترديد در دوران رسالت رسولاكرم(ص)(22) درخواستِ معجزههايى كردند و پاسخ خداوند متعال به آنان اين
بود كه در قرآن و هدايتِ موجود در آن و دلايل عقلى بينديشند [تا بدانند] كه قرآن وحى الهى است.خداى
سبحان فرمود:وَقالُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ(23) مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّما الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ
وَإِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ أَوَ لَمْيَكْفِهِمْ أَنّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الكِتابَ(24)يُتْلى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِى ذلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛(25)و كافران گفتند چرا از پروردگارش بر او نشانههايى نازل نمىشود، بگو نشانهها نزد خداست و من
تنها بيمدهندهاى آشكار هستم، آيا كتابى كه بر تو فرستاديم تا برايشان خوانده شود براى آنها كافى
نبود؟به راستى در آن كتاب رحمت و ياد آورى براى كسانى است كه ايمان مىآورند.
1- انعام (6) آيه 48.2- مثلاً حشرهاى به نام «نيكروفور» وجود دارد كه بلافاصله پس از تخمگذارى مىميرد؛ يعنى هرگز
بچههايش را نمىبيند، لذا اين حيوان قبل از تخمريزى، با نهايت دقت مقدارى از لاشه حيوانات ديگر
را جمعآورى و در كنار تخمها مىريزد تا بچهها پس از خروج از تخم، از آن تغذيه كنند. اكنون چه كسى
به اين حشره فهمانده كه در اين تخمها بچه وجود دارد؟
و يا اين كه آنها بعد از خروج ازتخم به غذا
نيازمندند؟
و يا اين كه غذاى آنها لاشه حيوانات است؟
و دهها مثال از اين قبيل كه جاى ذكر آنها نيست.3- حج(22) آيه 75.4- آل عمران (3) آيه 33.5- نحل (16) آيه 2.6- يونس (10) آيه 15.7- نحل (16) آيه 36.8- نساء (4) آيه 164.9- اسراء (17) آيه 15.10- نساء (4) آيه 164.11- سبأ (34) آيه 28.12- احزاب (33) آيه 40.13- بقره (2) آيه 136.14- بقره (2) آيه 285.15- نساء (4) آيات 150 و 151.16- بيمارىهاى نفرت انگيز به بيمارى هايى مانند جذام، برص و مانند آن گفته مىشود. حكمت الهى از
بعثت پيامبران، هدايت و ارشاد مردم است و اين كار جز به وسيله معاشرت با مردم ميسر نيست و معاشرت با
مردم هم با وجود چنين بيمارىهاى نفرتانگيز، امكان ندارد.17- انعام (6) آيه 89 و 90.18- انبيا (21) آيه 73.19- آل عمران (3) آيه 161.20- احزاب (33) آيه 21.21- برخى از امور خارق العاده توسط بعضى از صالحان به وجود مى آيد كه دعوى نبوت هم ندارند و آن را
كرامت مى نامند، چنان كه براى حضرت مريم3 چنين شد:
براى او در محل برگذارى نمازش، ميوه تابستانى در
فصل زمستان و ميوه زمستانى در تابستان، مىآمد و پس از ولادت حضرت عيسى(ع) نخل خرما را تكان داد، رطب
تازه برايش به زمين ريخت، در صورتى كه قبلاً خرما بر آن درخت وجود نداشت.22- با اين همه، خداوند تعدادى از معجزات را به دست رسول اكرم(ص) به وجود آورده؛ مانند جوشيدن آب از
ميان انگشتان مبارك وى، آنگاه كه آنها را در مَشك آب قرار داد؛ سير شدن تعدادى بسيار با غذايى
اندك، اطلاع دادن از برخى پيشامدهاى آينده و از سفر خود به بيتالمقدس در شب معراج و ديگر معجزات.23- لولا أنزل عليه آيات؛ يعنى آيا بر محمد(ص) معجزاتى فرو فرستاده نشده تا بر صداقت وى دلالت داشته
باشد.24- الكتاب، يعنى قرآن.25- عنكبوت (29) آيات 50 - 51.