نكتهها
يكى از امورى كه در اين سرگذشت مىآموزيم. ترغيب و تشويق بر دانش پژوهى است. موسى(ع) آنگاه كه دانستفردى صالح و شايسته از بندگان خدا به علومى آگاهى دارد كه وى آنها را نمىداند، براى كسب دانش در پى
او روانه گشت و مقام و منصب نبوت مانع وى ازدستيابى به علم و دانش نگشت.از آن جمله، درسى آموزنده در قدرت اراده و تصميم است كه هر اندازه مشكلات فراوان باشد، انسان به هدف
خويش خواهد رسيد، چنان كه موسى گفت:لا أَبْرَحُ حَتّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ البَحْرَيْنِ أَوْ
أَمْضِىَ حُقُباًپيوسته به پيش خواهم رفت تا به هدف خويش نايل گردم، هر چند زمانى طولانى را در اين
راه سپرى كنم.يكى ديگر از درسهايى كه در اين داستان مىآموزيم، درس ادب دانش پژوه با آموزگار خويش است، و اين
معنا در سخنان موسى براى ما آشكاراست: «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ
رُشْداً».موسى با اين سخن، خويشتن را به منزله شاگرد عبدصالح قرار داده و زمام رهبرى و ارشاد و
راهنمايى خويش را به وى مىسپارد و آنگاه كه او را متوجه كارى مىكند، او هم توجه پيدا كرده و
زمانى كه اشتباه وى را به او تذكر مىدهد، به پوزش خواهى مبادرت ورزيده و قول فرمانبردارى و اطاعت
مىدهد.ديگر اينكه، حافظ و نگهدار ايمان انسان، خداوند بزرگ است و هم او نمىگذارد شرايط زندگى، ايمان را
از بين ببرد، چنان كه در ماجراى كشتن نوجوان ملاحظه كرديم كه او در منجلاب گناه و نافرمانى پرورش
مىيافت و پدر و مادر خويش را به سركشى و كفر وامىداشت.همچنين خداوند، مستمندان را رها نمىسازد، بلكه آنها را از حوادث و بليّات روزگار حفظ و نگهدارى
مىكند و سختى و دشوارىهاى آنان را تبديل به راحتى و آرامش مىسازد، همان گونه كه در قضيه كشتى
ملاحظه كرديم كه عبدصالح آن را معيوب ساخت تا از چشم دشمن بيفتد و سلطان غاصب بر آن مستولى نگردد.و درس ديگر اين كه خداى متعال، فرزندان را به واسطه پدران شايسته و صالح آنان، مورد عنايت خويش قرار
مىدهد و آنها را به واسطه فساد و تباهىهايى كه در جامعهشان راه پيداكرده مؤاخذه نمىكند و
زندگى بىدغدغهاى را براى آنان فراهم مىسازد، چنان كه در ماجراى ترميم ديوارى كه زير آن گنجى از
دو يتيم نهفته بود و پدرى شايسته داشتند ملاحظه كرديد.
1- كهف (18) آيات 60 - 65.2- كهف (18) آيات 66 - 70.3- كهف (18) آيات 71 - 78.4- كهف (18) آيات 79 - 82.