اذيت و آزار مؤمنين - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از جمله كسانى كه حضرت را آزار و اذيت نموده «عقبة بن ابى معيط» بود. وى در حالى‏كه پيامبر(ص) در كعبه
به نماز ايستاده بود جلو آمد و پارچه‏اى را به گردن پيامبر افكند و آن را به شدت فشار داد كه ابوبكر
رسيد و بازوى او را گرفته و او را از پيامبر دور ساخت و مى‏گفت:

آيا قصد داريد فردى را به جرم اين‏كه
مى‏گويد پروردگار من خداست به قتل رسانيد، حال آن‏كه دلايل روشنى از پروردگارتان براى شما آورده
است.

و نيز از كسانى كه به آزار و اذيت رسول خدا(ص) مى‏پرداختند ابولهب و همسرش ام‏جميل بود. اين زن، خار و
خاشاك بيابان را جمع‏آورى مى‏كرد و بر سر راهى كه پيامبر(ص) از آن مى‏گذشت، مى‏ريخت.

اذيت و آزار مؤمنين

مؤمنين اذيت و آزار فراوانى را از مشركين متحمل شدند از جمله:

بلال بن رباح (حبشى) كه برده فردى به نام «امية بن خلف» بود. اين شخص هنگام ظهر كه هوا به شدت گرم
مى‏شد، بلال را در صحرا و بيابان مكه به پشت مى‏خوابانيد و سپس دستور مى‏داد قطعه سنگى بزرگ بر
سينه او نهاده شود و آن‏گاه به او مى‏گفت:

به خدا سوگند به همين وضع خواهى ماند تا جان بدهى و يا از
آيين محمد(ص) دست بردارى ولات و عُزّى‏ را پرستش نمايى، بلال با وجود اين‏كه شكنجه مى‏شد مى‏گفت:

«أَحَد، أَحَد؛ خدا يگانه است».

روزى ابوبكر از كنارش گذشت و گفت: اى أميّه، از خدا نمى‏ترسى با اين بيمار اين‏گونه رفتار مى‏كنى،
تا كى مى‏خواهى او را شكنجه كنى؟

در پاسخ او گفت: تو او را به فساد و تباهى كشاندى، اگر راست مى‏گويى
او را از اين وضع نجات بده. ابوبكر او را خريد و آزاد نمود و خداوند اين آيه شريفه را درباره آن دو تن(1)

نازل فرمود:

فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظّى‏ * لا يَصْلاها إِلّا الأَشْقى‏* الَّذِى كَذَّبَ وَتَوَلّى‏؛

من شما را از آتش شعله‏ور دوزخ بيم دادم و هيچ كس جز شقى‏ترين افرادى كه تكذيب كرد و روگرداند در آن
نيفتد.

وَسَيُجَنَّبُها الأَتْقى‏ * الَّذِى يُؤْتى مالَهُ يَتَزَكّى‏ * وَما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ
نِعْمَةٍ تُجْزى‏ * إِلّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الأَعْلى‏ * وَلَسَوْفَ يَرْضى‏؛

و اهل تقوا از آن آتش دورى خواهند كرد. آنان كه مال خويش را به عنوان زكات به فقرا دادند و حال آن‏كه
هيچ كس از او حقّ نعمت نداشت، مگر در طلب كسب رضاى خداى خويش كه برترين موجودات و به نعمت‏هاى ابدى
در بهشت خشنود خواهد شد.

از جمله افرادى كه به سبب اسلام آوردن خود، مورد شكنجه قرار مى‏گرفتند عمار ياسر و پدر و مادرش
بودند، بنى مخزوم اين افراد را در هواى گرم نيم روز بيرون برده و بدن‏هاى آنان را بر شن‏هاى گرم و
تفتيده قرار مى‏دادند، پيامبر(ص) از كنار آنها عبور كرد و مى‏فرمود:

«اى خاندان ياسر، صبر پيشه
كنيد؛ زيرا جايگاه شما بهشت جاودان است».

و نيز از كسانى كه در راه خدا آزار و شكنجه ديدند «خَبّاب بن أرت» بود كه برده زنى بود و آن زن، آهن
سرخ شده‏اى را بر پشت وى مى‏نهاد تا از دين برگردد، ولى اين كار ايمان او را افزايش مى‏داد. روزى
خَبّاب نزد پيامبر از شكنجه و آزارى كه مى‏ديد شكايت كرد و از او خواست در حقّ وى دعاكند. پيامبر(ص)

فرمود: «قبل از شما افرادى بودند كه بدن آنها را باشانه‏هاى آهنين شانه مى‏كردند، تا دانه‏هاى
شانه به استخوان مى‏رسيد و گوشت و عَصَب را با هم جدا مى‏كرد، ولى دست از دين خود برنداشتند، و
اَرّه بر سر آنان گذاشتند و سرشان را دونيم مى‏كردند، ولى از دين خود برنمى‏گشتند، و خداوند اين
امر را اين گونه به پايان خواهدرساند كه اگر سواره‏اى از صنعاء رهسپار حضرموت گردد، جز از خدا از
كسى ديگر بيم نداشته باشد».

بدين‏ترتيب تعداد زيادى از مؤمنين گرفتار ضرب و شتم و گرسنگى و تشنگى شدند، به‏گونه‏اى كه برخى از
آنها در اثر شدت اذيت و ناراحتى كه ديده بودند قادر بر صاف نشستن نبودند.

در اين هنگام رسول اكرم(ص)

آياتى از قرآن را كه بر او نازل شده بود براى آنها تلاوت‏مى‏كرد و اين سبب مى‏شد كه از درد و رنج
آنها كاسته شود و دل‏هاى آنها را قوى نگه دارد، خداى متعال فرمود:

أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ
فَتَنّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا
وَلَيَعْلَمَنَّ الكاذِبِينَ؛(2)

/ 300