به نماز ايستاده بود جلو آمد و پارچهاى را به گردن پيامبر افكند و آن را به شدت فشار داد كه ابوبكر
رسيد و بازوى او را گرفته و او را از پيامبر دور ساخت و مىگفت:آيا قصد داريد فردى را به جرم اينكه
مىگويد پروردگار من خداست به قتل رسانيد، حال آنكه دلايل روشنى از پروردگارتان براى شما آورده
است.و نيز از كسانى كه به آزار و اذيت رسول خدا(ص) مىپرداختند ابولهب و همسرش امجميل بود. اين زن، خار و
خاشاك بيابان را جمعآورى مىكرد و بر سر راهى كه پيامبر(ص) از آن مىگذشت، مىريخت.
اذيت و آزار مؤمنين
مؤمنين اذيت و آزار فراوانى را از مشركين متحمل شدند از جمله:بلال بن رباح (حبشى) كه برده فردى به نام «امية بن خلف» بود. اين شخص هنگام ظهر كه هوا به شدت گرممىشد، بلال را در صحرا و بيابان مكه به پشت مىخوابانيد و سپس دستور مىداد قطعه سنگى بزرگ بر
سينه او نهاده شود و آنگاه به او مىگفت:به خدا سوگند به همين وضع خواهى ماند تا جان بدهى و يا از
آيين محمد(ص) دست بردارى ولات و عُزّى را پرستش نمايى، بلال با وجود اينكه شكنجه مىشد مىگفت:«أَحَد، أَحَد؛ خدا يگانه است».روزى ابوبكر از كنارش گذشت و گفت: اى أميّه، از خدا نمىترسى با اين بيمار اينگونه رفتار مىكنى،
تا كى مىخواهى او را شكنجه كنى؟در پاسخ او گفت: تو او را به فساد و تباهى كشاندى، اگر راست مىگويى
او را از اين وضع نجات بده. ابوبكر او را خريد و آزاد نمود و خداوند اين آيه شريفه را درباره آن دو تن(1)نازل فرمود:فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظّى * لا يَصْلاها إِلّا الأَشْقى* الَّذِى كَذَّبَ وَتَوَلّى؛من شما را از آتش شعلهور دوزخ بيم دادم و هيچ كس جز شقىترين افرادى كه تكذيب كرد و روگرداند در آن
نيفتد.وَسَيُجَنَّبُها الأَتْقى * الَّذِى يُؤْتى مالَهُ يَتَزَكّى * وَما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ
نِعْمَةٍ تُجْزى * إِلّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الأَعْلى * وَلَسَوْفَ يَرْضى؛و اهل تقوا از آن آتش دورى خواهند كرد. آنان كه مال خويش را به عنوان زكات به فقرا دادند و حال آنكه
هيچ كس از او حقّ نعمت نداشت، مگر در طلب كسب رضاى خداى خويش كه برترين موجودات و به نعمتهاى ابدى
در بهشت خشنود خواهد شد.از جمله افرادى كه به سبب اسلام آوردن خود، مورد شكنجه قرار مىگرفتند عمار ياسر و پدر و مادرش
بودند، بنى مخزوم اين افراد را در هواى گرم نيم روز بيرون برده و بدنهاى آنان را بر شنهاى گرم و
تفتيده قرار مىدادند، پيامبر(ص) از كنار آنها عبور كرد و مىفرمود:«اى خاندان ياسر، صبر پيشه
كنيد؛ زيرا جايگاه شما بهشت جاودان است».و نيز از كسانى كه در راه خدا آزار و شكنجه ديدند «خَبّاب بن أرت» بود كه برده زنى بود و آن زن، آهن
سرخ شدهاى را بر پشت وى مىنهاد تا از دين برگردد، ولى اين كار ايمان او را افزايش مىداد. روزى
خَبّاب نزد پيامبر از شكنجه و آزارى كه مىديد شكايت كرد و از او خواست در حقّ وى دعاكند. پيامبر(ص)فرمود: «قبل از شما افرادى بودند كه بدن آنها را باشانههاى آهنين شانه مىكردند، تا دانههاى
شانه به استخوان مىرسيد و گوشت و عَصَب را با هم جدا مىكرد، ولى دست از دين خود برنداشتند، و
اَرّه بر سر آنان گذاشتند و سرشان را دونيم مىكردند، ولى از دين خود برنمىگشتند، و خداوند اين
امر را اين گونه به پايان خواهدرساند كه اگر سوارهاى از صنعاء رهسپار حضرموت گردد، جز از خدا از
كسى ديگر بيم نداشته باشد».بدينترتيب تعداد زيادى از مؤمنين گرفتار ضرب و شتم و گرسنگى و تشنگى شدند، بهگونهاى كه برخى از
آنها در اثر شدت اذيت و ناراحتى كه ديده بودند قادر بر صاف نشستن نبودند. در اين هنگام رسول اكرم(ص)
آياتى از قرآن را كه بر او نازل شده بود براى آنها تلاوتمىكرد و اين سبب مىشد كه از درد و رنج
آنها كاسته شود و دلهاى آنها را قوى نگه دارد، خداى متعال فرمود:أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ
فَتَنّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا
وَلَيَعْلَمَنَّ الكاذِبِينَ؛(2)