فصل سوم: سرگذشت ايوب(ع)
آزمايش ايوب
ايوب(ع)(1) يكى از پيامبرانى است كه قرآن نبوت و پيامبرى آنها را بيان كرده است.خداى متعال خطاب بهپيامبر خود حضرت محمد(ص) مىفرمايد:إِنّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ والنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ
وَأَوْحَيْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَإِسْمعِيلَ وَإِسْحقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْباطِ وَعِيسى
وَأَيُّوبَ؛(2)همان گونه كه به نوح و پبامبران بعد از او وحى كرديم، به تو نيز وحى نموديم و به ابراهيم و اسماعيل و
اسحق و يعقوب و أسباط و عيسى و ايوب نيز وحى كرديم.ايوب(ع) بسيار با تقوا و به مستمندان مهربان بود و از بيوه زنان و يتيمان دستگيرى مىكرد و فردى
ميهماننواز بود. آن حضرت قوم خود را به پرستش خداى يكتا دعوت مىنمود.مورخان مىنويسند، حضرت
ايوب(ع) صاحب اموال و دارايى فراوانى بود، وى انواع چهار پايان و بردگان و گوسفندان و زمينهاى
وسيعى را در سرزمين «بثينه» از منطقه حوران... در اختيار داشت و از نعمت فرزندان و اولاد فراوان
برخوردار بود. همه اينها از او گرفته شد و به انواع بيمارىها مبتلا گشت و جز قلب و زبانش كه به وسيله
آنها ذكر خداى عزوجل مىگفت، عضو سالم ديگرى برايش باقى نمانده بود.وى در همه اين مشكلات شكيبا و
سپاسگزار بود و در شب و روز و صبح و عصر، ذكر و تسبيح خدا را بر زبان داشت. بيمارى آن حضرت آن قدر به
طول انجاميد كه كسى با او نشست و برخاست نمىكرد و همنشين، از نزديك شدن به او بيمناك بود. وى را
ازشهر خارج كردند و در خرابهاى بيرون شهر افكندند.مردم با او قطع رابطه كردند و هيچ كس، جز همسرش
كه رعايت حقّ او نمود و محبتها و نيكى و احسان وى را نسبت به خود مىدانست، كسى با او اظهار مهربانى
و محبت نمىكرد.همسرش نزد او رفت و آمد مىكرد و بامدادان او را نظافت كرده و كارهاى او را انجام مىداد، به نحوى كه
خود روبه ضعف رفت و مال و دارايىاش اندك شد، بهگونهاى كه براى مردم كار مىكرد و از مزد آن براى
شوهرش طعام تهيه مىكرد و سنگينى اين بار را تحمل مىكرد....او پس از آن همه خوشبختى و وجود مال و
دارايى، در مورد از دست دادن مال و دارايى و فرزند و گرفتارىهايى كه براى شوهرش به وجود آمد و
تنگدستى و فقر و خدمتكارى براى مردم...همراه با شوهرش ايوب صبر و شكيبايى پيشه كرد.همه اين دشوارىها صبر و سپاس و حمد و ثناى ايوب(ع) را فزونى بخشيد، تا آنجا كه آن حضرت در صبر و
شكيبايى و ناگوارىها و مصيبتها ضربالمثل شد.دانشمندان در مدت گرفتارى حضرت ايوب اختلاف كردهاند:گفته شده كه سهسال بوده، و قولى نيز هفت سال
و چند ماه مىداند و برخى آن را هيجده سال نقل كردهاند.منقول است كه همسرش به وى گفت:اى ايوب، اگر
از خداى خود بخواهى، گرفتارى تو را رفع خواهدكرد.در پاسخ گفت: هفتاد سال سالم زندگى كردم، اگر هفتاد
سال هم براى خدا صبركنم كم است.گفتهاند: هر گاه مصيبتى بر حضرت ايوب(ع) وارد مىشد مىگفت: «اللّهم أَنْتَ أَخَذْتَ وَ أَنْتَ
أَعطَيْتَ».تاريخ نگاران در باره حضرت ايوب داستانهاى فراوانى نقل كردهاند كه اصل آنها را از سِفر ايّوب و
از تفسيرى، به نام «هجاده» كه يهوديان بر تورات داشتهاند گرفتهاند، و چون در آن دخل و تصرف شده از
ديدگاه دانشمندان بزرگ و مورد اعتماد اسلام قابل قبول نيست.