معراج - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معراج

خداى متعال براى اين‏كه ايمان كسانى را كه بدو گرويده‏اند در بوته آزمايش قراردهد و الطاف و عنايات
خويش را بر فرستاده‏اش پديدار سازد، نشانه‏هاى بزرگى از قدرت خويش را در شب معراج بدو نماياند.

و او
را شب هنگام از مسجدالحرام در مكه، به مسجدالاقصى در قدس كه پيرامون آن را با بركت گرداند، سير داد
تا نشانه‏هاى قدرت خود را بدو بنماياند، چنان‏كه فرمود:

سُبْحانَ الَّذِى أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ المَسْجِدِ الحَرامِ إِلَى المَسْجِدِ
الأَقْصى‏ الَّذِى بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ
البَصِيرُ؛

منزه است خدايى كه بنده‏اش را شبانگاه از مسجد الحرام به مسجد الاقصى كه پيرامون آن را بركت
بخشيده‏ايم، سير داد تا نشانه‏هاى قدرت خويش را بدو ارائه دهيم به راستى كه او شنونده بيناست.

هنگامى كه رسول خدا(ص) با اين سرعت زايدالوصف به بيت‏المقدس رسيد، حضرت‏ابراهيم و موسى و عيسى(ع) را
با جمعى از پيامبران در آنجا ملاحظه كرد و آنها نماز جماعت را به امامت وى به جاى آوردند. و سپس دو ظرف
يكى از شراب و ديگرى از شير براى وى آوردند،رسول خدا(ص) ظرف شير را برگرفت و از آن نوشيد، ولى به ظرف
شراب اعتنايى نكرد، جبرئيل(ع) بدو گفت:

اى محمد، به فطرت خويش رهنمون گشتى و امت خود را نيز هدايت
كردى و شراب بر شما حرام گرديد.

پيامبر خدا(ص) از بيت‏المقدس به آسمان انتقال يافت - يعنى به معراج رفت- و در آنجا بود كه نمازهاى
پنجگانه يوميه بر آن حضرت و امت وى واجب گرديد و پس از آن رسول‏اكرم(ص) به مكه بازگشت، و همه اين امور
در يك شب انجام پذيرفت.

فرداى آن روز پيامبر اكرم(ص) آنچه را ديده و مشاهده كرده بود به اطلاع قوم خود رساند، برخى از قريش او
را تصديق و بعضى تكذيب كردند و برخى از انسان‏هاى سُست ايمان كه بدو گرويده بودند، مرتد شده و از دين
خارج گشتند.

كفار قريش براى اين‏كه رسول خدا(ص) را امتحان كنند درباره اوصاف بيت‏المقدس او را مورد پرسش قرار
دادند، چه اين‏كه ميان آنان افرادى وجود داشت كه بيت‏المقدس را ديده بودند، حضرت جا و مكان آن را
برايشان توصيف كرد، آنها به برخى ديگر از خودشان گفتند:

او راست مى‏گويد، و پس از آن از او درخواست
كردند كه آنها را در جريان امر شترانى كه حامل كالاى بازرگانى آنان از شام هستند قرار دهد. حضرت
تعداد شتران را بيان فرمود و اضافه كرد كه فلان روز هنگام طلوع آفتاب خواهند رسيد و پيشاپيش آنها
شترى خاكسترى رنگ وجود دارد.

آنها در انتظار ماندند تا كاروان همان گونه كه پيامبر(ص) آن را وصف كرده
بود، از راه رسيد، ولى آنان هم چنان به كفر و عناد و كينه‏توزى خويش ادامه دادند.

مدينه خاستگاه اسلام

زمانى كه رسول خدا(ص) ملاحظه كرد قريش دعوت او را نمى‏پذيرند و جز اندكى از آنان ايمان نياورده‏اند،
در موسم‏هايى كه اعراب براى خود داشتند، از شهر خارج مى‏شد ودعوت خويش را بر قبيله‏هاى عرب عرضه
مى‏كرد. برخى از آن قبايل دعوت او را با بى‏احترامى و بعضى محترمانه رد كردند.

از جمله كسانى كه
پيامبر(ص) خود را به آنان معرفى كرد گروهى از اعراب يثرب (مدينه) بودند كه هنگام ديدار با آنها فرمود:

شما كه هستيد؟

گفتند: ما عده‏اى از قبيله خزرج هستيم.

فرمود: از هم پيمانان يهوديد؟

گفتند: آرى.

رسول
خدا(ص) فرمود:

آيا نمى‏نشينيد مقدارى با هم گفتگو كنيم؟

گفتند: حاضريم، آنها با حضرت به گفتگو نشستند
و وى آنها را به ايمان به خدا دعوت نمود و اسلام را بر آنان عرضه داشت و برايشان قرآن تلاوت فرمود،
وقتى پيامبر با اين عده گفتگو كرد، برخى به بعضى ديگر گفتند:

به خدا سوگند آگاه باشيد او همان
پيامبرى است كه [كتب‏] يهود، بشارت و مژده وى را داده است. ديگران به ايمان آوردن به او بر شما پيشى
نگيرند، لذا آنان به دعوت پيامبر(ص) پاسخ مثبت داده و او را تصديق نمودند و پذيراى اسلام شدند و به
حضرت عرض كردند:

ما دست از قوم خود كشيديم
و ميان هيچ قومى به اندازه قبيله ما دشمنى و عداوت وجود نداشته است، شايد خداوند به‏واسطه وجود شما
آنها را متحد و يك پارچه سازد. ما به زودى نزد آنان خواهيم رفت و آنها را به رسالت شما فرا مى‏خوانيم
و آيينى را كه برما عرضه نمودى بر آنان عرضه مى‏كنيم.

/ 300