پندى در عزم و اراده - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پندى در عزم و اراده

از جمله صفات پسنديده‏اى كه انسان بايد بدان آراسته شود، داشتن عزم و اراده قوى است تا بتواند با
كليه پيشامدها از قبيل مشكلات و گرفتارى‏ها دست و پنجه نرم كند.

نوح(ع)، پيامبر خدا، در خلال دعوت خويش كه مدتى زياد به طول انجاميد،از برجسته‏ترين الگوهاى عزم و

اراده قوى و خلل ناپذير، براى ماست، چرا كه وى در تصميم، اراده و اعتقاد خود، كوچك‏ترين سستى و
تزلزلى به خويش راه نداد. از جمله موارد برجسته و بارزى كه قرآن در اين باره از او ارائه مى‏دهد، اين
است كه وى به طور مستمر و آشكارا و نهان، قوم خود را به ايمان به ذات حق دعوت كرد، ولى آنان به طور كلى
دعوت او را ردّ كردند تا آن‏جا كه از شنيدن صدا و نگريستن به آن حضرت نيز خوددارى كردند و اين، اوج
روگردانى و بى‏اعتنايى به او و جريحه‏دار شدن احساسات آن بزرگوار بود.

از اين گذشته به آن حضرت نسبت ديوانگى دادند:

«إِنْ هُوَ إِلّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا
بِهِ حَتّى‏ حِينٍ»(5).

كمى كه جلوتر مى‏رويم جلوه ديگرى از صلابت اراده و عزم آن بزرگوار نمودار مى‏شود و آن وقتى است كه
وى با شهامت و دليرى به تهديدات آنها پاسخ مى‏داد و از دعوت خويش دست برنمى‏داشت:

«لَئِنْ لَمْ
تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ المَرْجُومِينَ».

ولى نوح(ع) در برابر تهديد آنها عقب‏نشينى نكرد و به پيشگاه پروردگار خود روآورده، عرضه داشت:

«قال
ربّ إن قومى كذّبون فَافْتَحْ بَيْنِى وَبَيْنَهُمْ فَتْحاً وَنَجِّنِى وَمَنْ مَعِىَ مِنَ
المُؤْمِنِينَ».

گاهى فرازى ديگر از اراده پولادين او را ملاحظه مى‏كنيم كه تمسخر قوم خود را در حالى كه با شرح صدر و
اطمينان و يارى خدا به ساختن كشتى مشغول است تحمل مى‏كند:

«وَيَصْنَعُ الفُلْكَ وَكُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ
تَسْخَرُوا مِنّا فَإِنّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ * فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ
يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ».

ولى خاستگاه، اين اراده قوى و پايه و اساس آن در وجود نوح(ع) چه بود؟

در حقيقت، اين خاستگاه، ايمان
قوى او به پروردگار و توكل وى در تمامى پيشامدهاى ناگوار و دشوارى‏ها، برخداى خويش بود.

مبارزه با خويشاوند گرايى

ارتباط خويشاوندى، پيوسته ازمهم ترين انگيزه‏هايى بوده كه انسان به آن تمايل نشان داده و بخش بزرگى
ازفداكارى‏ها و تمايلات شخصى خود را بدان اختصاص داده است.اسلام نيز به ارتباط خويشاوندى، توجه و
عنايت بسيار زيادى مبذول داشته است، زيرا طبيعت انسان و مصلحت او بر توجه به اين ارتباط و انجام
دستوراتِ آن استوار است.

امّا با اين همه، رعايت پيوند خويشاوندى و عملى شدن آن داراى شرطى اساسى است
و آن شرط، ايمان به خدا و عمل به دستورات آيين الهى است. بنابراين، فرد مسلمان نبايد كسانى را كه به
خدا كفر مى‏ورزند و از او نافرمانى مى‏كنند دوست بدارد؛ هر چند آن فرد، نزديك‏ترين شخص نَسَبى او
باشد.

در قرآن كريم آمده است:

لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّهَ
وَرَسُولَهُ وَلَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ
أُولئِكَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الإِيمانَ؛(6)

شما كسى را نمى‏توانى بيابى كه به خدا و روز رستاخيز ايمان داشته باشد، ولى دوستدار كسانى باشد كه
نافرمانى خدا و رسول او مى‏كنند، هر چند پدران و پسران و يا برادران و يا فاميل آنها باشند، چنين
افرادى دلى سرشار از ايمان دارند.

قرآن، در داستان حضرت نوح(ع) شاهد زنده‏اى در اين رابطه براى ما ارائه داده است:

مهر و عاطفه نوح(ع) به فرزندش سبب شد تا وى از خداوند درخواست كند كه پسرش را ازهلاكت برهاند، ولى
خداوند وى را بر آن كار نكوهيد و آن را عملى جاهلانه، كه از شأن وى به دور است، تلقى كرد:

«وَنادى‏
نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ ربِّ إِنَّ ابْنِى مِنْ أَهْلِى وَإِنَّ وَعْدَكَ الحَقُّ وَأَنْتَ
أَحْكَمُ الحاكِمِينَ * قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ
فَلا تَسْأَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّى أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الجاهِلِينَ»

(ترجمه آن گذشت).

/ 300