باب هشتم: موسى، هارون(ع) - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باب هشتم: موسى، هارون(ع)

پيامبرى موسى و هارون

حضرت موسى(ع) يكى از پيامبران اولوالعزم الهى است.

خداى متعال فرمود:

«وَاذكُرْ فِى‏الكِتابِ
مُوسى‏ إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَكانَ رَسُولاً نَبِيّاً».

وى ملقّب به «كَليمِ‏اللَّه» است؛
زيرا خداوند بدون واسطه با او سخن گفت.

خداى تعالى فرمود:

يا مُوسى‏ إِنِّى اصْطَفَيْتُكَ عَلىَ النّاسِ بِرِسالاتِى وَبِكَلامِى فَخُذْ ما آتَيْتُكَ
وَكُنْ مِنَ الشّاكِرِينَ؛(1)

اى موسى، من تو را با دستورات و سخنم بر مردم برگزيدم، آنچه را به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش.

و هارون برادرِ تنى موسى(ع) است و خداوند آن‏گاه كه اراده فرمود موسى(ع) را براى ابلاغ رسالت الهى نزد
فرعون بفرستد، هارون را به عنوان پشتيبان و يار و ياور موسى(ع) همراه او فرستاد.

و اين كار درپى
درخواستى بود كه موسى(ع) از پروردگار خويش نمود:

وَاجْعَلْ لِى وَزِيراً مِنْ أَهْلِى * هرُونَ أَخِى * أُشْدُدْ بِهِ أَزْرِى * وَأَشْرِكْهُ فِى
أَمْرِى؛

هارون برادرم را به عنوان وزيرى از خانواده‏ام قرار ده، به واسطه او پشتيبانى‏ام نما و در امر
رسالت او را با من شريك گردان.

خداوند به خواسته وى جامه عمل پوشاند و هارون را بدو بخشيد و با لطف و مرحمت خويش به او پيامبرى عنايت
كرد:

«وَوَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هرُونَ نَبِيّاً».

ستم‏كَشى بنى اسرائيل

قبلاً در ماجراى حضرت يوسف(ع) ياد آورى كرديم كه چگونه يوسف(ع) پدر و فرزندان و نوه‏هاى او را براى
اقامت در مصر، فراخوانده و به حضور پذيرفت، آن زمان يوسف(ع) از پادشاه مصر درخواست كرد كه آنها را در
منطقه «جاسان» در شمال بلبيس كه «سفط الحنه» از جمله شهرهاى آن است، اسكان دهد.

علت اين‏كه يوسف آن
منطقه را درخواست كرد اين بود كه، آنجا سرزمينى پر از سبزه و چراگاه بود و خاندان يعقوب هم دام‏دار
بودند.

و اين قضيه در دوران «ملوك الرعاة» اتفاق افتاد و سپس با گردش زمان، أحمس اوّل، سرسلسله
پادشاهان خاندان هيجدهم از پادشاهان مصر كه (ملوك الرعاة) را از آنجا بيرون رانده بودند، روى كار آمد
و بعد از او، رامسس دوم (فرعون مصر) به قدرت رسيد.

وقتى وى ديد تعداد بنى‏اسرائيل رو به افزايش است و
نسل آنان افزون مى‏گردد، ترسيد كه مبادا با دشمنان مصر همكارى كنند. از اين رو، براى به ضعف كشيدن


قدرت آنها، آنان را بر دشوارترين كارها گماشت و تلاش كرد آنها را پراكنده و متفرق سازد.

وگفته شده كه كاهنان به فرعون اطلاع داده بودند كه تاج و تختش به دست كودكى از بنى‏اسرائيل بر باد
خواهد رفت، از اين رو، فرعون دستور داد كليه فرزندانِ پسر آنان را بكشند تا تعدادشان افزايش نيابد،
و از سويى در اثر خستگى زياد ناشى از كار، ميان پير مردان آنان مرگ و مير افتاد، سران قبط نزد فرعون
آمده و بدو گفتند:

در پيرمردان بنى اسرائيل مرگ ومير افتاده و تو نيز بچه‏هاى آنها را مى‏كشى،
بنابراين در آينده ما خودمان بايد كار كنيم و كسى براى خدمت كردن به ما باقى نخواهد ماند، از اين رو،
فرعون دستور داد كه يك سال در ميان پسران را بكشند تا تمامى پسرهاى بنى‏اسرائيل نابود نگردند.

در سالى كه قرار بود پسران كشته نشوند، هارون متولد شد و كسى متعرض او نشد و او در دامن پدر و مادر
خويش تربيت يافت، ولى تولد موسى در سالى واقع شد كه كودكان را در آن سال سر مى‏بريدند. زمانى كه وى از
مادر متولد شد، مادرش او را از چشم مردم نهان داشت وخبر تولّد او به فرعون نرسيد.

خداوندبا اين‏فرموده، به ظلم وستم فرعون به بنى‏اسرائيل وكشتار فرزندان آنها اشاره‏مى‏فرمايد:

نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَاَ مُوسى‏ وَفِرْعَوْنَ بِالحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ * إِنَّ
فِرْعَوْنَ عَلا فِى الأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ
يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَيَسْتَحْيِى نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ المُفْسِدِينَ * وَنُرِيدُ
أَنْ نَمُنَّ عَلىَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً
وَنَجْعَلَهُمُ الوارِثِينَ؛(2)

ما از سرگذشت موسى و فرعون برايت به حق بيان مى‏كنيم، براى كسانى كه ايمان مى‏آورند فرعون در زمين
به تكبر و گردنكشى پرداخت و ميان مردم اختلاف انداخت و طايفه‏اى از آنان را به ضعف كشيد. پسرانشان را
مى‏كشت و زنانشان را زنده نگاه مى‏داشت، به راستى او انسانى مفسد بود و ما مى‏خواهيم بركسانى كه
مورد استضعاف قرار گرفته‏اند منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم.


1- اعراف (7) آيه 144.

2- قصص (28) آيات 3 - 5.

/ 300