فتح مكه
پيمان شكنى قريش
در سال هشتم هجرت حادثهاى پيش آمد كه موجب نقض پيمان صلح حديبيه و اعلان جنگ بر ضد قريش گرديد؛ماجرا به اين نحو بود كه قبيله خُزاعه با پيامبر اكرم(ص) هم پيمان شده بودند و قبيله بنى بَكر كه در
همسايگى آنها به سر مىبردند، هم پيمان قريش بودند.روزى يكى از افراد قبيله بنى بكر در حضور مردى از
قبيله خزاعه به رسول خدا(ص) بىاحترامى كرد. اين شخص بهپا خاست و او را مضروب ساخت. قبيله بنى بكر در
پى انتقام از خزاعه برآمدند و براى نبرد با آنها مهيا شدند و قريش نيز با نيروى انسانى و تجهيزات خود
به طور نهانى آنها را كمك مىكرد و بدين ترتيب بيست تن از افراد قبيله خزاعه را، كه با پيامبر هم
پيمان بودند، به قتل رساندند، و اين قبيله هيئتى را حضور پيامبر اسلام(ص) فرستادند تا آن حضرت را در
جريان امر قرار دهد.وقتى قريش پىبردند حادثهاى كه اتفاق افتاده، نقض پيمان نامه صلح به شمار مىآيد، ابوسفيان بن
حرب را به مدينه فرستادند تا صلح نامه را با پيامبر تجديد كرده و بر مدت آن بيفزايد.ابوسفيان به جانب
پيامبر آمد و وى را در جريان مأموريتى كه قريش بدو سپرده بودند گذاشت. ولى اطلاع نداشت كه هيئت
اعزامى خزاعه قبل از او، پيامبر اكرم(ص) را از تجاوزات قريش به آنان آگاه ساخته است.رسولاكرم(ص) از
ابوسفيان پرسيد:آيا حادثهاى رخداده كه سبب شده تا او بدينجا بيايد؟وى پاسخ منفى داد. پيامبر(ص) به او گفت: بنابراين ما بر تعيين زمان مقرر و صلح خود باقى هستيم و بر آن
افزوده هم نمىشود (يعنى اگر آنان پيمان شكنى كردند آن حضرت مىتواند با آنها بجنگند).ابوسفيان
دانست كه در اين مأموريت پيروز نخواهد گشت، ازاينرو نزد شخصيتهاى بزرگ مسلمانان رفت و از آنان
تقاضا كرد براى رفع مشكل وى به پيامبر متوسل شوند، ولى هيچ يك از آنان پاسخ مثبت ندادند و او
مأيوسانه به مكه بازگشت.
پيشروى نهانى به سوى مكه
پيامبر اكرم(ص) به تدارك سپاه پرداخت و از اعرابى كه پيرامون مدينه بودند خواست او را همراهى كنند واز پيشروى و حركت آن حضرت به سمت مكه، هيچ كس را آگاه نساخت تا مبادا اين خبر منتشر شود و قريش با خبر
شوند و آماده جنگ با آنان گردند. رسولخدا(ص) از حركت به سوى مكه قصد جنگ و خونريزى نداشت و به همين
دليل از خداى خويش چنين درخواست مىكند:اللهمّ خذ العيون و الأخبار عن قريش حتى نبغتها في بلادها؛خداوندا خبرها و خبرچينان و جاسوسان قريش را ناموفق كن تا آنان را در شهرشان غافلگير كنيم.