وجود مقدس حضرت محمد(ص) بود كه صريحاً فرمود: «من دعاى مستجاب شده ابراهيم(ع) و مژده عيسى(ع) هستم.حضرت محمد(ص) كسى بود كه صفات ناپسند را از روح و روان اعراب زدود و قرآن را بدانان آموخت و حكمت را كه
سنت نبوى بود به آنان ياد داد؛ چنانكه طى چند سال، امتى يكپارچه و هماهنگ به وجود آورد كه
خوبىها و فضليتها را در دورترين نقاط جهان منتشر ساختند و اينها مردمى بودند كه در لجنزارى از
مفاسد اخلاقى پرسهزده و در عرصههاى فتنه و شرارت به سر مىبردند.از جمله دعاهاى ابراهيم(ع) اين بود:رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَإِلَيْكَ أَنَبْنا وَإِلَيْكَ المَصِيرُ * رَبَّنا لا تَجْعَلْنا
فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ؛(5)پروردگارا، بر تو توكل نموديم و به سوى تو بازگشتيم و فرجامها همه به سوى توست. پروردگارا، ما را
مايه گمراهى كافران قرار نده، گناهان ما را ببخش به راستى كه تو دانا و حكيمى.
ابراهيم، مسلمان راستين
بسيارى از مردم تصور كردهاند كه اسلام، نامى است كه محمد(ص) آن را بر دين خود نهاده است و او نخستينكسى است كه اين نام را به وجود آورده است. اين تصور بىترديد اشتباه است. حقيقتى كه قرآن بيان كرده
اين است كه همه پيامبران خدا مسلمان بودهاند و در رأس آنها ابراهيم(ع) بود كه اين نام را براى دين
خويش انتخاب كرد و آن را بر پيروان خود اطلاق نمود و فرزندانش را بر آن سفارش فرمود.قرآن، اعرابى را
كه به رسالت حضرت محمد(ص) ايمان آورده و به دين اسلام گرويده بودند، مورد خطاب قرار مىدهد:«وَما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ هُوَ سَمّاكُمُ
المُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ».(6)حضرت محمد(ص) مأمور به پيروى از امت ابراهيم بود. امتى كه تنها به پرستش خدا قيام نمود.خداى متعال
پيامبرش حضرت محمد(ص) را مخاطب مىسازد:«ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَما كانَ مِنَ
المُشْرِكِينَ».(7)و سپس مىفرمايد:«وَمَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَمُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ
إِبْراهِيمَ حَنِيفاً».(8)كسى كه خويش را تسليم خدا مىكند كسى است كه پرستش و عبادتش را تنها براى خدا انجام مىدهد و با
عبادت خود در پى كسب خرسندى پروردگار است و فرد نكوكار كسى است كه خوب عمل كند و حسنه انجام دهد و
حسنات، همان عمل خوب و شايسته است.اسلام عهد و پيمانى است كه انسان روح، روان، دل، گفتار، تمايلات، خشم و شادى خود را در ميزان الهى
قرار مىدهد.ابراهيم به قوم خود مىفرمايد:وَبَدا بَيْنَنا وَبَيْنَكُمُ العَداوَةُ وَالبَغْضاءُ أَبَداً حَتّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ
وَحْدَهُ؛و پيوسته ميان ما و شما دشمنى و كينهتوزى ايجاد شد تا آنكه به خداى يگانه ايمان آوريد.و نيز مىفرمايد:إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالأَرضَ حَنِيفاً وَما أَنَا مِنَ
المُشْرِكِينَ؛(9)من رو به سوى كسى آوردم كه آسمانها و زمين را آفريد. من تسليم خدايم و به او شرك نمىورزم.اسلامِ ابراهيم اين گونه بود و به همين دليل خداوند او را به خاطر اسلام وى (تسليم بودنش) برگزيد و
فرمود:وَلَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِى الدُّنْيا وَإِنَّهُ فِى الآخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحِينَ * إِذ قالَ
لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ العالَمِينَ؛(10)ما او را در دنيا برگزيديم و وى در آخرت از صالحان خواهد بود.آنگاه خدايش بدو فرمود:تسليم شو. گفت:
تسليم پروردگار جهانيان گشتم.