درخواست پادشاه - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس از آن، نبرد خونينى ميان بنى اسرائيل با فلسطينى‏ها رخ داد و از آنجا كه خداوند در اثر گناهانِ
قوم بنى اسرائيل بر آنان خشمگين بود، فلسطينى‏ها طعم تلخ شكست را به آنها چشاندند و زنان و فرزندان

آنان را به اسارت گرفتند و آنها را از شهرشان بيرون براندند و تابوت سلطنتى را از آنان باز پس گرفتند
و به خانه خداى خود (داجون) بردند.

بنى‏اسرائيل در دوران هيئت حاكمه، به باديه‏نشينى پرداخته و داراى تعصب‏هاى قبيله‏اى بودند و
اين شيوه را تا سال 1040 ق.م ادامه دادند تا اين‏كه ميان آنان رهبرى پديدار شد و آنها را متحد ساخت و
زير يك پرچم گرد آورد و بدين سان به عنوان نخستين پادشاه بنى‏اسرائيل زمام امور حكومت را به دست
گرفت، وى در تاريخ يهود به نام «شائول» معروف بوده و قرآن او را «طالوت» ناميده است.

درخواست پادشاه

بنى اسرائيل پس از شكست و از دست دادن تابوت، به ذلّت و خوارى دچار گرديدند، بزرگان آنها نزد
«سموئيل» كه مقام پيامبرى و قضاوت را عهده‏دار بود، رفته و از او خواستند كه برايشان پادشاهى
برگزيند تا زير پرچم او گرد آمده و با دشمنان خويش مبارزه كنند.

سموئيل به حقيقت و ماهيّت قوم خود
آشنا بود و از سرشت آنان آگاهى داشت و مى‏دانست كه آنان صحنه نبرد را ترك خواهند كرد، لذا از آنها
پرسيد:

اگر جنگى براى شما رخ دهد، شايد به مبارزه برنخيزيد؟

آنها زير بار اين سخن نرفتند و گفتند:

چگونه براى باز پس گيرى حقوق خويش نجنگيم، حال آن‏كه دشمنانمان ما را از وطنمان بيرون رانده و ميان
ما وفرزندانمان جدايى افكنده‏اند! به هر حال، آنچه را سموئيل انتظار داشت به وقوع پيوست و آن‏گاه
كه خداوند خواسته آنها را بر آورده ساخت و جنگى را برايشان به وجود آورد، جزگروهى اندك بقيه از حضور
در جنگ و نبرد خوددارى كردند.

خداى متعال فرمود:

أَلَمْ تَرَ إِلى‏ المَلَإِ مِنْ بَنِى إِسْرائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ إِذ قالُوا لِنَبِىٍّ
لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ
عَلَيْكُمُ القِتالُ أَلّا تُقاتِلُوا قالُوا وَما لَنا أَلّا نُقاتِلَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ
وَقَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَأَبْنائِنا فَلَمّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ القِتالُ تَوَلَّوْا
إِلّا قَلِيلاً مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظّالِمِينَ؛(2)

آيا نديدى كه آن گروه از بنى‏اسرائيل پس از موسى، از پيامبر خود درخواست كردند كه برايمان پادشاهى
برانگيز تا به رهبرى او در راه خدا مبارزه كنيم، پيامبرشان گفت:

آيا اگر كارزار و نبرد بر شما فرض و
واجب شود، نافرمانى مى‏كنيد؟

گفتند: چگونه ممكن است كه ما در راه خدا مبارزه نكنيم، در صورتى كه ما و
فرزندانمان توسط دشمنان از شهر و ديارمان بيرون رانده شديم.

و آن‏گاه كه حكم جهاد بر آنها فرض و واجب
گشت، جز اندكى از آنان بقيه از جنگ سرباز زدند و خداوند از كردار ستمكاران آگاه است.

پادشاهى طالوت

سموئيل به بنى اسرائيل اطلاع داد كه خداوند خواسته آنها را برآورده كرده و طالوت را كه از نوادگان
بنيامين بود، به پادشاهى آنان برگزيده است، ولى مردم زبان به شكايت گشوده و نسبت به گزينش طالوت
اعتراض كردند و گفتند:

او از خانواده شرافتمندى نيست، آنها به‏گمانشان، خود را از او به پادشاهى
سزاوارتر مى‏دانستند؛ زيرا پادشاهى بنى اسرائيل مى‏بايست در فرزندان يهودا و نبوت در فرزندان
لاوى باشد، ولى طالوت از نواده‏هاى بنيامين و از طبقات معمولى مردم بود.

اعتراض ديگر آنان اين بود كه طالوت فردى تهيدست بوده و از مال و ثروت بهره‏اى ندارد و مال و دارايى
از نظر يهوديان از برجسته‏ترين شاخص‏ها و امتيازات بزرگ و شرافت به‏شمار مى‏آمد.

سموئيل به
اعتراض كنندگان پاسخ داد:

خداوند طالوت را به عنوان پادشاه آنان برگزيده و او را به صفات و
ويژگى‏هايى آراسته است كه شايستگى و لياقت پادشاهى را دارد. به او علم و دانشِ سرشار عنايت كرده است
كه مى‏تواند با شناخت مسائل سياسى مربوط به آنان و با دانش و هوشمندى خود، امور زندگى آنها را اداره
كند، چنان كه به وى نيروى جسمانى عطا كرده كه در جنگ‏ها و در برابر دشمنان توان پايدارى و استقامت
داشته باشد.

وانگهى خداوندى كه طالوت را برگزيده، به امور مربوط به بندگانش آشناتراست، او هرگونه كه
بخواهد امور مربوط به جهان هستى را اداره مى‏كند و از روى حكمتى كه هيچ‏كس غير او بدان واقف و آگاه
نيست، به هر كس خواهد ملك و پادشاهى عنايت مى‏كند:

/ 300