زندگى حضرت، گواه حقّانيت نبوّت وى - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زندگى حضرت، گواه حقّانيت نبوّت وى

بسيارى از پيروان ديگر اديان كه با ژرف نگرى اسلام را مورد تحقيق و بررسى قرار نداده و از شيوه
عملكرد پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) آگاهى ندارند، براين باورند كه قرآن [نعوذبالله‏] توسط آن حضرت و
براى اهداف و مقاصد شخصى او تأليف گشته و بالأخره وى نمى‏تواند فرستاده خدا باشد.

ولى كسانى كه در پى حقيقتند بايد سيره و رفتار رسول گرامى اسلام(ص) و حوادث و رخدادهايى را كه در
زندگى آن بزرگوار اتفاق افتاده است، با دقت مورد بررسى و دقت نظر قرار دهند، در اين صورت ملاحظه
خواهند نمود كه همه اين امور مؤكّد اين است كه وى فرستاده بر حقّ خدا است.

تاريخ زندگى حضرت محمد(ص) هر گونه شك و ترديدى كه او را مدّعى دروغين نبوّت تلقى كند از بين مى‏برد.

آن حضرت از كودكى به اخلاق نكو و پسنديده معروف بود، به گونه‏اى كه مردم عصر او وى را امين ناميدند.

و اينك اين محمد(ص) است كه از عمر شريفش چهل بهار سپرى گشته و در اين مدت هرگز اتفاق نيفتاده كه وى
مردم را به نبوّت و يا رسالتى فرا خواند، اگر آن بزرگوار [نعوذبالله‏] انسانى ماجراجو و جاه‏طلب
بود، در اين مدت دست به كارى مى‏زد كه رنگ ماجراجويى داشته باشد، ولى هرگز چنين عملى از او سر نزد،
در صورتى كه ما مى‏بينيم غالب انسان‏هاى ماجراجو در عنفوان جوانى دست به اين قبيل كارها
مى‏آلايند.

از اين گذشته آنچه قابل دقت است اين كه ما ملاحظه مى‏كنيم آن حضرت پس از آن‏كه به سن چهل سالگى
مى‏رسد، تمايل به تنها زيستى و گوشه گيرى دارد، آهنگ غارحرا مى‏كند و در آنجا شب‏هاى فراوانى را به
عبادت و انديشه و تفكر مى‏پردازد و در همان‏جا كه به سر مى‏برد وحى الهى بر او نازل گشته وجودش را
ترس و بيم فرا مى‏گيرد و در حالى كه لرزه بر اندامش افتاده به خانه‏اش بر مى‏گردد و مى‏گويد:

«بر
جان خويش بيمناكم».

اين كلمه خود، دليلى روشن بر صدق و اخلاص وى و از بين بردن هر گونه شك و شبهه بر
عدم صدق ادعاى نبوّت آن حضرت است.

محمد(ص) آنچه را با چشم خود ديده و او را بيمناك ساخته بود و سبب ترس و بيم در او گشت توصيف مى‏كند، به
همين دليل نوعى سرما درخود احساس مى‏كند و به خانواده‏اش مى‏گويد:

«مرا بپوشانيد، مرا بپوشانيد».

يكى ديگر از دلايل حقانيّت نبوّت آن حضرت، گواهى «ورقة بن نوفل(7)» است. وى فردى آشناى به انجيل بود
وهنگامى كه ماجراى نزول وحى را بر حضرت محمد(ص) شنيد گفت: اين همان وحى است كه خداوند آن را بر موسى
نازل گرداند.

ورقةبن‏نوفل اين سخن را طبق شناختى كه از زندگى بى‏پيرايه و راستين حضرت كه دور از هر
گونه جاه طلبى بود عنوان كرد. ورقه، درخبر مربوط به پيامبر، سيمايى از صدق و صفا مى‏بيند و عبارتى
درباره او مى‏شنود كه دور از فكر و انديشه برنامه‏ريزى شده اتفاق افتاده است.

و اينك اين رسول خدا(ص) است، بعد از آن‏كه خداوند بدو دستور مى‏دهد، دعوت خويش را علنى سازد بر كوه
صفا مى‏ايستد و قريش را با اين سخن خويش مخاطب مى‏سازد:

آيا اگر به شما اطلاع دهم در دامنه اين كوه
سپاهى وجود دارد سخنم را باور داريد؟

در پاسخ گفتند:

تو در نزد ما بدسابقه نبوده‏اى و دروغى را از تو
سراغ نداريم.

محمد(ص) نبوّت خويش را با بر افراشتن پرچم صدق و راستى با اعتماد كامل مطرح مى‏سازد، سراسر زندگى آن
حضرت متصف به دورى از رذايل، و آراسته به پاكيزگى تام است، به گونه‏اى كه او را وامى‏دارد تا با
صراحت، جامعه آن روز را به مصاف بطلبد و به طور واضح و روشن اعلان نمايد كه زندگى او گواه بر صدق
گفتار اوست.

از بهترين نظرياتى كه در اين زمينه عنوان شده سخن شيخ محمد خضر حسين است كه مى‏گويد:

«اگر حضرت
محمد(ص)به دروغ ادعاى نبوّت كرده بود قضايايى كه نقض كننده ادعاى او بود بر پيروان خردمند او پوشيده
نمى‏ماند آن حضرت پس از بعثت مدت بيست‏و سه سال زندگى كرد و اين مدت طولانى براى كسانى كه از هر جنبه
مى‏خواستند رسالت او را مورد مناقشه قرار دهند، كافى بود تا مراقب رفتار صاحب رسالت بوده، شايد بر
نمونه‏اى از رفتار آن حضرت آگاه گردند كه ظاهر آن با آنچه در باطن است، تفاوت داشته باشد و يا مطلبى
را ندانسته به خدا نسبت دهد و اينان بهانه‏اى به دست آورند.

/ 300