تمسخر مردم - همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تمسخر مردم

مردم، سخن حضرت شعيب(ع) را به تمسخر گرفته و به وى اهانت روا داشتند و گفتند:

آيا نمازت در تو تأثير
كرد و تو را راهنماى ما قرار داد، تا ما را به دست كشيدن از پرستش بت‏هايى كه پدرانمان مى‏پرستيدند
وادار نمايى و از تصرف در اموالمان آن‏گونه كه دلمان مى‏خواهد ممنوع سازى، توكه در نظر ما انسانى
بردبار ودانا بودى، چرا اين كارها از تو سرمى‏زند!؟

شعيب(ع) در پاسخ آنها فرمود:

اى مردم، به من بگوييد اگر من از ناحيه خداوند داراى دليل وبرهان روشن
بوده وبدان يقين داشته باشم و او با لطف و كَرَمش به من روزى حلال عنايت كرد، آيا با وجود اين همه
نعمتى كه به من داده، مى‏سزد كه بدو خيانت ورزيده و در امر و نهى او به مخالفت وى برخيزم؟.

من از پند و
نصيحتم تا آنجا كه بتوانم نظرى جز اصلاح مردم ندارم و جز با كمك و پشتيبانى خداوند، به حق، دست
نيافتم، بنابراين به او متّكى بوده و تنها به سوى او باز مى‏گردم.

وى سخنش را ادامه داد وگفت:

اى مردم، اختلافى كه بين من و شماست، سبب نشود كه شما عناد ورزيده و بر كفر
خويش پافشارى كنيد؛ زيرا بلايى كه بر سر قوم نوح يا هود و يا قوم صالح آمد، بر شما نيز وارد مى‏شود.

دوران و تاريخ قوم لوط و سرزمين آنها و هلاكتشان، فاصله زمانى چندانى با شما ندارد، آن را خوب به ياد
آوريد، از سرنوشت آنها عبرت بگيريد تا به بلايى كه آنان گرفتار شدند مبتلا نگرديد و از خدا بخواهيد
كه از گناهانتان در گذرد و نادم و پشيمان به سوى او باز گرديد تا گناهانى را كه از شما صادر شده
ببخشايد، چه اين‏كه پروردگارم به توبه كنندگان داراى رحمت و مغفرتى بس وسيع است:

قالُوا يا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ
فِى أَمْوالِنا ما نَشاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الحَلِيمُ الرَّشِيدُ * قالَ يا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ
إِنْ كُنْتُ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّى وَرَزَقَنِى مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَما أُرِيدُ أَنْ
أُخالِفَكُمْ إِلى‏ ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلّا الإِصْلاحَ ما اسْتَطَعْتُ وَما
تَوْفِيقِى إِلّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ * وَيا قَوْمِ لا
يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِى أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ
قَوْمَ صالِحٍ وَما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ * وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا
إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّى رَحِيمٌ وَدُودٌ؛(4)

قوم شعيب به او گفتند:

آيا نمازت تو را واداشته كه ما از پرستش آنچه كه پدرانمان مى‏پرستيدند يا از
تصرف در اموال به دلخواه خودمان دست برداريم. تو شخصى بسيار بردبار و درست كار هستى.

شعيب گفت: اى
قوم، آيا اگر من از جانب پروردگار حجت روشن ودليلى قاطع داشته باشم و او براى من رزق حلال و پاكيزه
عطا كند، او را اطاعت نكنم؟

و هدف من از نهى كردن شما ضديت با شما نيست، بلكه تا بتوانم مقصودم اصلاح
امر شماست و از خدا در هركار توفيق مى‏طلبم و بر او توكل مى‏كنم وبه درگاه او از شر بدان پناه
مى‏برم. اى قوم، ضديت و مخالفت با من سبب نشود كه بر شما هم بلايى، مانند بلاى قوم نوح و هود و صالح از
جانب خدا نازل شود، به ويژه از قوم لوط كه دورانشان دور از شما نيست، عبرت گيريد واز خداى خود آمرزش
بطلبيد و به درگاهش توبه و انابه كنيد كه او بسيار دلسوز و مهربان است.

تهديد شعيب

اين رفتار شعيب در دعوت خويش بود، ولى بزرگان قومش وى را تهديد كرده و گفتند:

ما خواه ناخواه تو و
كسانى را كه به تو گرويده‏اند از شهرمان بيرون خواهيم كرد و تا زمانى كه شما به آيين ما، كه از آن دست
بر داشتيد، باز نگرديد، از تصميم خود بر نمى‏گرديم.

شعيب بدانان پاسخ داد و گفت:

آيا به آيين شما كه به جهت فساد و تباهى‏اش از آن گريزان بوديم باز
گرديم؟

هرگز چنين چيزى نخواهد شد، پس از آن‏كه خداوند ما را به راه راست هدايت فرمود، اگر به آيين
شما باز گرديم به خدا دروغ بسته‏ايم و افترايى را بدو نسبت مى‏دهيم كه بدان فرمان نداده است و ما به
اختيار و ميل خود به آيين شما باز نمى‏گرديم، مگر اين‏كه خداوند، چنين چيزى بخواهد و هيهات از چنين
چيزى.
زيرا خدايى كه بر همه چيز ما آگاه است.

/ 300